خیلی وقت بود از اوضاع احوال خودم ننوشته بودم، سال پیش دقیقا روز دوازدهم بهمن یکی از بدترین روزهای زندگیم را تجربه کردم، روزی که فکرکنم هیچ وقت از ذهنم پاک نشود. بر عکس سال پیش دیروز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود که مطمئنم هیچ وقت از ذهنم پاک نمی شود. نکته جالب زندکی این است که هر لحظه {روز، ساعت، ماه، سال و …} حرف تازه ای دارد.
فکرکنم از چند خط ابتدایی فهمیدید که کیف اینجانب حسابی کوک است، از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشد هم اکنون که این خزعبلات را می نویسم در بهترین شرایط روحی هستم و تنها یک نگرانی دارم که آن هم فکرکنم تا آخر همین ماه ختم به خیر شود. چند روز پیش خبری هم شنیدم که برایم خیلی خوشحال کننده یا بهتر بگویم امیدوار کننده بود، دختر و پسری را از دور می شناختم که مبتلا به تالاسمی مینور بودند. یک بار که خانم حامله شده بود و پزشکان متوجه شدند که جنین ماژور است، اقدام به سقط جنین کردند. همین مسئله مشکلات روحی فراوانی برای آن دختر بخت برگشته به همراه آورد و البته پسر هم مطمئنن حس و حال بهتری از دختر نداشت و با دخالت های پی در پی اطرافیان مثل اینکه داشت کارشان به جدایی می انجامید ولی به لطف خدا آن زوج عزیز انتظار فرزندی را می کشند که سالم است و بسیار برایشان خوشحالم و البته به آینده عجیب و غریب خودم هم امیدوار.
فکرکنم یک هفته ای است که تنها سرویسی که از آن استفاده می کنم گوگل خوان است و هم تقریباً همه چیز را تعطیل کرده ام، هر چند که هیچ وقت در استعمال وب 2 زیاده روی نکرده ام و معتاد محسوب نمی شوم. دلیلش هم کمی اضافه شدن امورات کاری و البته پرداختن به مطالعه بیشتر است. به قول این عزیز دل برادر من یک Persain Admin هستم، البته هنوز در اول راهم و باید بیشتر و بیشتر یاد بگیرم. سرگرمی این روزهای من شده خواندن مطالب این + + + + وبلاگ ها، که اگر شما هم به شبکه علاقه مند هستید پیشنهاد می کنم سری بزنید و کمی مثل من از جهالت بیرون بیایید.
مگر می شود از خودم بگویم و حرفی از باشگاه نزنم، اوضاع و احوال تمرین هم خوب است، با چند هنرجو مشکلاتی پیدا شده بود که ختم به خیر شد. البته به خودم ثابت شد که هنوز هم رفتار بچه گانه ام زیاد است و باید برای بزرگتر شدن تلاش کنم و به قولی با هر حرفی از کوره در نروم {سر فرصت حکایت آن شب را بازگو می کنم} .
از هر طرف که بگذرم باز به همین لابدان می رسم، اگر لابدان را دنبال کرده باشید متوجه می شوید که این روزها کم کار تر شده و دلایلش هم که کمی تا قسمتی از نوشته های فوق مطلع شدید، معمولا آخر سال به همین صورت است و به بزرگی خودتان ببخشید. در پایان هر پست یه آهنگ می گذارم تا اگر عشقتان کشید دانلودش کنید، هیچ گونه مسیر مشخصی در انتخاب آهنگ ها ندارم، از هر سبک و کشور و خواننده ای برایتان آهنگ می گذارم تا کمی هم با سلیقه گوش ما هم آشنا شوبد، باز هم تاکید می کنم که انتظار دیدن هر ترانه و آهنگی را داشته باشید.
——————————————————————————
لنگ نویس:
موسیقی پیشنهادی: I need to know با صدای Marc anthony، از اینجا دانلود کنید!
1- نیک آهنگ در صدای آمریکا!
2- راستش این همه نظام ما در سر و کول خودش زد به هیچ جا نرسید ولی اردوغان با چند جمله حرف دل خیلی ها را زد. اینجا را بخوانید که خواندنش ضرری ندارد.
3- این تصاویر با بوی گیلان را از وبلاگ ورگ را از دست ندهید.
4- خبری هم در مورد پل معروف جانبازان رشت دارم که با تصاویر تکمیلی به زودی منتشر می کنم!
5- در باب خودم قدیمی هم خواندن دارد 🙂 + +
6- مطلب دوست عزیزم مهران در مورد جشن سده را از دست ندهید، این هم مطلب سال گذشته در مورد جشن سده !
7- من با این موسیقی های پیشنهادی خاطرات زیادی دارم به قولی نوستالوژیکند!
8- دوست دارم مطلبی در مورد وبلاگ و وبلاگ نویسی بنویسم ولی حوصله دست به کیبورد شدن رو فعلا ندارم 🙂
9- اگه تائید و جواب دادن به کامنت ها کمی طول می کشه ببخشید به بزرگی خودتون.
با سپاس کاوه گیـــــــــلانی
Filed under: روزانه | 11 Comments »