نقدی بر معجزه ی خاموش

در لنگ نویس این پست از آرش و فواد خواسته بودم که در باره معجزه خاموش مطلبی بنویسند که فواد قول داد بعد از انتشار رسمی آلبوم خواهد نوشت ولی آرش {پلنگ صورتی} در یک عملیات انتحاری و انفجاری مطلبی نوشت و از من خواست که در لابدان منتشر کنم، راستش این امر که چرا آرش تصمیم گرفت مطلبش را در لابدان منتشر کند بر من هم پوشیده است ولی جا دارد که همین جا از وا به خاطر این لطف تشکر کنم.من هم به زودی مطلبم را در مورد داریوش خواهم نوشت. راستش شاید خواندن این مطلب به مزاج بعضی از دوستان خوش نیاید ولی فکرکنم حق با آرش باشد، به هر حال من سخن کوتاه می کنم و دعوتتان می کنم تا مقاله زیر را به قلم آرش {پلنگ صورتی} بخوانید

مقاله‌یی که می‌خوانید به‌سفارش دوست نازنینم کاوه گیلانی نوشته شده است. مقاله‌ی حاضر حاصل نگاهِ آرش (صورتی) به این آلبوم است و انتشار آن در لابدان لزوما مبیّن نظرات شخصی کاوه گیلانی نیست. بدیهی‌ست که باب گفتگو در مورد این آلبوم و مقاله‌ی حاضر باز است و به‌ویژه از مخالفان این نقد دعوت می‌شود دلایل خود را با احترام به‌روح آزادی‌بیان، در ردِّ نظرات نویسنده مطرح کنند.

چند هفته‌یی از انتشار معجزه‌ی خاموش، آلبوم تازه‌ی داریوش اقبالی، هنرمند بزرگ و محبوب میهنمان می‌گذرد. در این مدّت اکثرا شاهد ذوق‌زدگی هواداران پرشور او بوده‌ایم و این استقبال پرشور، البته طبیعی‌ست چرا که داریوش یکی از کم‌کارترین و متأسفانه بدقول‌ترین هنرمندان کشورمان است؛ چنان‌که هواداران او برای شنیدن هر آلبومش باید به‌طور میانگین 3 سال انتظار بکشند و در غوغای هنرمند- نمایان تازه به‌دوران‌رسیده‌یی که به‌یاری تلویزیون‌های بازاری لوس‌آنجلسی یک‌شبه مطرح شده و به‌تعبیر کوروش یغمایی هنرمند بزرگ و ارزشمند میهنمان «با ترانه‌های ضعیف خود سلیقه و گوش موسیقایی جوانانمان را خراب می‌کنند»، این کم‌کاری البته دردناک است! (فراموش نکرده‌ایم که نزدیک به یک دهه از انتظار برای انتشار آلبوم «سال صفر» می‌گذرد…)

با این وصف، نویسنده‌ی این مقاله، بنا به‌دلایلی که در ادامه از نظر خوانندگان خواهد گذشت، نگاهِ چندان مثبتی به آلبوم تازه‌ی داریوش ندارد و آن‌را اثر درخشانی در کارنامه‌ی پرافتخار او ارزیابی نمی‌کند.

نخستین نکته‌یی که همانند تمام آثار داریوش در معجزه‌ی خاموش نیز به‌چشم می‌خورد، سلیقه‌ی عالی او در انتخاب استادانه‌ی اشعار و ترانه‌هاست. از زبان همکارانش شنیده‌ایم که داریوش شخصا ترانه‌هایش را انتخاب می‌کند و ملودی قریب به‌اتفاق آثارش نیز ساخته‌ی خود اوست (که متعاقبا توسط آهنگسازان برجسته‌یی همچون زنده‌یاد واروژان، فرید زلاند، حسن شماعی‌زاده و استاد محمّد شمس به‌ترانه‌هایی چنین جاودانه بدل می‌شوند). در حقیقت، داریوش همچنان در موسیقی پاپ ایران به‌لحاظ حُسن‌انتخاب شعر بی‌رقیب است و از این‌جهت می‌توان او را با زنده‌یاد استاد جلال تاج‌اصفهانی در موسیقی سنّتی ایران مقایسه کرد.

یک نکته‌ی ظریف دیگر در معجزه‌ی خاموش، لحن و آکسان‌گذاری‌های جدید و بدیع داریوش در خوانندگی و دکلماسیون است که در دکلمه‌ی ترانه‌ی «شطرنج» و اجرای ترانه‌ی «دلتنگم» کاملا محسوس است. این موضوع ضمن نمایش تجربه و پختگی کامل داریوش (در دو بعد شعور هنری و قدرت اجرا)، نشان‌دهنده‌ی وقوف کامل او بر قدرت موسیقی کلام (در شعر) و لحن (در اجرای شعر) برای انتقال مفهوم به‌مخاطب است. به‌گمان نویسنده، از لحاظ قدرت انتقال مفهوم کلام به‌مخاطب، هیچ‌کس در موسیقی پاپ ایران هم‌آورد داریوش اقبالی نیست و به‌گرد پای او هم نمی‌رسد (تنها رقبای او به‌باور من زنده‌یادان فرهاد مهراد و مازیار هستند).

با این‌حال بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف معجزه‌ی خاموش از ناحیه‌ی موسیقی نه‌چندان چشمگیر آن است. به‌ویژه می‌توان صراحتا روی «فقر ملودی» در این آلبوم تأکید نمود. این موضوع با توجه به‌چرخش تدریجی نوع و محتوای آثار داریوش ملموس‌تر خواهد بود. نخستین نکته‌یی که با دقت در ترانه‌های آلبوم معجزه‌ی خاموش به‌چشم می‌آید این است که داریوش بی‌سر و صدا از دو عنصر غالب در تمام آثار سه دهه‌ی گذشته‌اش، یعنی «اعتراض» و «اندوه» به آرامی فاصله می‌گیرد و اکنون با اطمینان می‌توان گفت اگر 4 آلبوم آماده‌ی انتشار دیگری که او در گفتگو با بیژن فرهودی در صدای آمریکا از آنها سخن گفت نیز فضا و حال‌و هوایی این‌گونه داشته باشند، شاه‌بیت آثار جدید او بدون تردید چیزی جز «آرامش» و «عشق» نخواهد بود. این نکته بسیار معنادار است که از 10 ترانه‌ی آلبوم تازه‌ی داریوش، تنها 3 ترانه: شطرنج، تقویم و ساعت شوم دارای بار سیاسی هستند و مابقی ترانه‌ها مطلقا شخصی و عاشقانه‌اند. در حقیقت، باید تأکید کرد که معجزه‌ی خاموش نخستین آلبوم داریوش است که اثری از «اعتراض» و «اندوه» در آنها وجود ندارد و هرچه هست «آرامش» است و «عشق». مخالفان این گزاره ممکن است معترض شوند که در این صورت ترانه‌هایی همچون «شطرنج» و «تقویم» را چگونه می‌توان تعبیر کرد؟ در پاسخ تنها کافی‌ست از آنها پرسیده شود که شدّت اعتراض در کدام‌یک از این ترانه‌ها بیشتر است: «امان از…» یا «شطرنج»، «وطن پرنده‌ی پردرخون» یا «ساعت شوم»، «سال دوهزار» یا «تقویم»؟

در این زمینه البته بر داریوش گله‌یی نیست و نظر به دوری تقریبا 30ساله‌ی او از میهن، ازدواج دومش، نقل‌مکانش به‌فرانسه، تولد پسرش و رشد دخترش، طیّ سال‌های اخیر شخصا انتظار داشتم که او به‌سمت فضاهای شخصی‌تر و آرامش‌جویانه‌تر کشیده شود؛ امری که نشانه‌های آن در آلبوم «راه من» با ترانه‌هایی مانند «چکاوک» و «روز اول» به آرامی دیده شد و سرانجام در معجزه‌ی خاموش آشکارا سر باز کرد.

با تمام این اوصاف باید تأکید نمود که این گذار مفهومی در آثار داریوش هنوز خام و تکمیل‌نشده است و ترانه‌های جدید او به‌لحاظ کیفیت و اعتبار، با ترانه‌های اساسی و قدیمی او فاصله‌ی بسیار بعیدی دارند. از این لحاظ «معجزه‌ی خاموش» را می‌توان با آثار معین (از آلبوم «پرواز» به‌بعد) مقایسه کرد. مسلما با گذشت چند ماه از انتشار معجزه‌ی خاموش و فروکش کردن تب و تاب اولیه‌ی هواداران بهتر می‌توان صحّت این ادعا را دریافت؛ جایی که به‌دلیل همین تفاوت کیفی، مخاطبان او، دوباره آلبوم‌های قدیمی‌اش را از پستوها بیرون خواهند کشید و زمزمه‌ی «شقایق»، «ندیم»، «آشفته‌بازار» و «دوباره می‌سازمت وطن» را از سر خواهند گرفت.

از فقر ملودی در آلبوم تازه‌ی داریوش سخن گفتیم، باید تأکید کنیم که این موضوع با توجه به کارنامه‌ی درخشان داریوش اقبالی دوچندان مایه‌ی تأسف است! به‌واقع، با صرف‌نظر از استثناهای زیبا و ماندگاری همچون «راهی» (که تم آن شبیه تم‌های کلاسیک آذری‌ست)، «تصویر رویا»، «معجزه‌ی خاموش» و «ساعت شوم»، باید تأکید نمود که درخشان‌ترین وجه ترانه‌هایی همچون «تقویم» و به‌ویژه «شطرنج»، شعر معرکه‌ی آنهاست. در اینجا نویسنده نمی‌تواند تأسف عمیق خود را بابت تلف‌شدن شعر عالی و  بی‌نظیر «شطرنج» پنهان کند؛ ببینید ترانه‌یی چنین عمیق، چگونه با یک موسیقی «معمولی» و یک آرانژمان «ناشیانه» خراب شده است*:

از پس پرده نگاه کن مث شطرنجه زمونه

هرکسی مثّ یه مهره توی این بازی می‌مونه

یکی مثل ما پیاده یکی صدساله سواره

یه نفر خونه به‌دوشه یکی دوتّا قلعه داره

یه‌طرف همه سیاه و یه‌طرف همه سفیدن

رو به‌روی هم یه‌عمره ما رو دارن بازی می‌دن

[…]

تاج و تختِ شاه دیروز در قلعه‌شون نمی‌شه

به‌خیالشون که این تاج سرشونه تا همیشه

یادشون رفته که اون شاه که به‌صد مهره نمی‌باخت

تاجو از سرش تو میدون لشکر پیاده انداخت…

اینجاست که جای خالی هنرمندان خلّاق و ملودی‌سازان تمام‌عیاری مانند زنده‌یادان واروژان و بابک بیات، و استادان محمّد شمس، اسفندیار منفردزاده، حسن شماعی‌زاده و محمّد اوشال کاملا احساس می‌شود.

طرفه آن‌که متأسفانه در آلبوم معجزه‌ی خاموش در و تخته خوب به‌هم جور شده و حتی استاد بزرگی چون «فرید زلاند» هم در حدّ و اندازه‌های همیشگی‌اش نیست: این فرید زلاند را مقایسه کنید با فریدِ زلاندی که آلبوم‌های فراموش‌نشدنی «آشفته‌بازار» (داریوش) و عطر تو (ابی) را ساخت و در حافظه‌ی هنری این سرزمین جاودانه کرد…

نکته‌ی جالب دیگری که در این آلبوم به‌چشم می‌خورد، شباهت آرانژمان دو ترانه‌ی «ساعت شوم»** و «دلتنگم»*** با کارهای نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد سیاوش قمیشی است****.

…..

* تنظیم آهنگ از شخصی به‌نام «هومن «د» پارس» است و البته آهنگساز کسی نیست جز خودِ داریوش! مقایسه کنید با موسیقی ارکسترال تکان‌دهنده‌ی «بمان مادر» موسیقی فوق‌العاده‌ی بابک افشار/تنظیم تکان‌دهنده‌ی احمد پاداش: تلنگر می‌زند بر شیشه‌ها سرپنجه‌ی باران…)

** (برای نمونه می‌توان به بک‌گراند در 50 ثانیه‌ی نخستین اشاره کرد)

*** (بک‌گراند کلاویه‌یی از دقیقه‌ی یک به‌بعد+ سلوی بادی از دقیقه‌ی 4:45 تا پایان)

**** هردو از ساخته‌های شخصی به‌نام «بابک سعیدی» است.

نکته‌ی دیگری که باید به آن اشاره کرد، حضور کمرنگ ترانه‌های بزرگان در این آلبوم است. این بسیار بامعناست که در آلبوم «معجزه‌ی خاموش» تنها یک ترانه از شهیار قنبری، استاد بی‌همتای ترانه‌سرایی ایران دیده می‌شود (ترانه‌ی شبتاب)، بیش از چند ترانه از ایرج جنّتی‌عطایی و اردلان سرفراز به‌چشم نمی‌خورد و اثری از ترانه‌های ظریف و دلنشین زویا زاکاریان و چکامه‌های بی‌نظیر شاملو، نادرپور و مشیری وجود ندارد.

طرفه آن‌که ضعف سراسری در «معجزه‌ی خاموش»، حتی در کار ترانه‌سرایی نیز به‌چشم می‌خورد، تا آنجا که به‌عنوان یک نمونه، ترانه‌سرای باسابقه‌یی همچون جنّتی‌عطایی با شتاب‌زدگی و بی‌سلیقگی محض در ترانه‌ی «آواز پری‌ها» از سه کلمه‌ی «نو»، «تو» و «مملو» استفاده می‌کند، حال‌آنکه هر ترانه‌سرای بی‌تجربه‌یی نیز می‌داند که این سه کلمه اساسا «آهنگ» یکسانی ندارند که هم‌قافیه‌ی یکدیگر شوند…

بیاییم امیدوار باشیم که «معجزه‌ی خاموش» پیش از هر چیز مجموعه‌یی تصادفی از ترانه‌های متفرقه و منتظر انتشار داریوش، و نتیجه‌ی بد بسته شدن آلبومی باشد که در کشاکش دعوای حقوقی میان داریوش و ترانه‌سرایان و آهنگ‌سازان آثارش، به‌طور شتاب‌زده و برای پاسخگویی به‌موج درخواست‌های هوادارانش بسته شده باشد. امّا حتی با نگاهی چنین خوشبینانه باز هم یک پرسش اساسی در ذهن نویسنده‌ی این مقاله باقی‌ست: داریوش به‌کجا می‌رود؟

——————————————————————————————–

لنگ نویس:

1- سعی کنیم نظراتمان نقد باشد نه توهین!

2- پست قبلی ادامه دارد، حکایت زیپ مطرح شد تا به مسئله اصلی برسم.

3- قرار بود این مطلب چهارشنبه منتشر شود که نشد ، قرار شد که پنج شنبه منتشر شود که باز هم نشد و … ، آرش جان بابت تاخیر معذرت 🙂

4- این دومین مطلب وارده در لابدان است، جالب است که مطلب قبلی هم ربطی به موسیقی داشت !

با سپاس کاوه گیــــــلانی

50 پاسخ

  1. انتظار ما بیشتر بود!
    از کی ؟ داریوش ؟ من ؟ آرش ؟

  2. بسیار عالی و دقیق بود … فقط من کلا 2 دفعه داریوش گوش کردم، اونم توفیق اجباری بود تو ماشین رفقا …
    من داریوش زیاد گوش می دم اون هم به خاطر روحیاتمه 🙂

  3. […] »» بخوانید: نقد صورتی بر آلبوم تازه‌ی داریوش […]

  4. سپاس کاوه‌جان. تمایلم برای انتشار مطلب در لابدان به‌این خاطر بود که خواستم خواننده‌هات با توجه به پست قبل، بتونن نقدها رو همین‌جا پیدا کنن و به‌این ترتیب، با کمک تو، جُنگی هرچند کوتاه از نقد و بررسی معجزه‌ی خاموش در همین‌جا فراهم بشه (البته دلیل دیگه‌اش هم که پیداست: تو رو کردیم سپربلای خودمون 😉 ) اینه که پیشنهاد می‌کنم مطلب دوستت فؤاد هم در همین‌جا منتشر بشه که امکان مقایسه‌ی دو دیدگاه با هم وجود داشته باشه.
    باز هم از لطف و سعه‌ی صدرت سپاسگزارم گل‌برار.
    من هم متشکرم آرش عزیز بابت وقتی که گذاشتی ، ما همیشه در خدمت دوستان هستیم 😉
    تا ببینیم چی میشه 😉

  5. به به , به به
    الان تعجب کردی ؟ 🙂

  6. سلام خوبید؟زیاد نوشتید و من هم نمی تونم همش و بخونم.فقط چون خیلی وقت بود که سر نزده بودم خواستم یه سلامی کرده باشم..
    سلام ، من هم فقط می گم خوبم 🙂

  7. چه هندوونه هایی میذارن زیر بغل هم این پلنگ و کاوه!!!!!
    از شوخی گذشته نقد جالبی بود هرچند که آدما انتظاراتشون از موسیقی فرق داره و اینه که ثابت میکنه چه موسیقی ای خوبه و چی نه؟
    مثلا» من شخصا» از موسیقی انتظار دارم هر وقت غمگینم سر حالم بیاره نه اینکه بدتر با شعر غمگین حالمو بگیره واسه همین هیچوقت به موسیقی داریوش گوش ندادم چون انتظارم از موزیک فرق داره اما خیلیا خب موسیقی با شعر غمگین رو دوست دارن و من بشون احترام میذارم نقد جالب و پخته ای بود هرچند که من زیاد صاحب نظر نیستم.
    مرسی کاوه جان
    خوب تو این دنیای فانی ما کسی رو نداریم که هندونه بذاره زیر بقلمون 🙂
    شانس اوردی که این کامنت رو تو وبلاگ آرش نذاشتی چون می دونم که چه جوابی می داد 😉
    در مورد جالب بودن و پخته بودن هم لطف آرش بود

  8. بنظر من ملودی های زیبایی داشت شعر ها هم همینطور تنها یک ترک بود با ریتم افغانی با نام شبتاب که اصلا نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
    خوب مسئله ارتباط نبود ، از داریوش انتظار بیشتر می رفت ولی باز هم جای شکرش باقیه به نظر من که تو این بازار درب و داغون دو تا ترانه خوب شنیدم

  9. عزیز
    فرموده اید داریوش ملودی اکثر قریب به اتفاق آثارش را خودش ساخته که اینگونه نیست آثاری مثل پریا فاجعه دوباره میسازمت وطن و شاید یکی دو ترانه دیگر را خودش ساخته
    تنظیم کننده ترانه بمان مادر آقای احمد پزمان است که شما پاداش نام برده اید
    تا آنجا که سواد من میرسد نو تو و مملو میتواند همقافیه باشد که شما به چشم ایراد نگاه کرده اید

    یا حق
    رونوشت به آرش 🙂

  10. با درود

    بعد از چند ماه دوري از جنگل هايي گيلان امتحاناتم كه تموم شد فرار رو بر قرار ترجيح دادم و از اون شهر شلوغ و پر از آشوب به جايي كه احساس مي كنم بهش تعلق دارم اومدم. دلم مي خواد به جاي همه ي كساني كه تو شهرم دارن از دود خودروها خفه مي شن نفس بكشم. دلم مي خواد تمام برگ هاي درخت ها رو لمس كنم و از زندگي اوج لذت رو ببرم.

    تبريك مي گم بر خلاف چيزي كه از جناب صورتي انتظار مي رفت(با توجه به جنجالي كه به پا كردن با لحن بسيار تكان دهنده شون) اين بار قلم رو با انصاف به كار برده بودند. راستش پس از شنيدن صداي سازشون و خواندن اين متن كمي ديدگاهم نسبت به ايشون تغيير كرد كما اينكه هنوز هم در مورد گذشته با ايشون مخالفم. همه ي ما مي دانيم كه داريوش اقبالي يكي از جاودانه هاي ايرانه، كسي حتي يك ايراني هم نيست كه با صداي گرم، دلنشين و گاهي پر از فرياد اعتراضش آشنا نباشه. پس از سال ها انتظار، آلبومي منتشر كرده ، كه شايد نه همه ولي بيشتر ترانه هايش همچون گذشته تاثير گذار است، اما به شيوه اي ديگر. بياييم كمي به سال هايي كه در غربت و دور از سرزمين مادري به هنرمندانمان مي گذرد نگاه كنيم، سي سال شِكوه، سي سال گلايه، سي سال دوري، سي سال انتظار، سي سال غربت، سي سال تحمل نگاه بيگانه،سي سال… . خسته شدند از بس خون جگر خوردند و به اميد بازگشت به وطن شب را به سحر رساندند. از تكرار كردن و به جايي نرسيدن به ستوه آمدند. دل هايشان براي خودشان تنگ شده، دوست دارند كمي آرامش بيابند، كمي از عشق بخوانند، شايد شيوه اي نوين براي آغازي دوباره در اعتراض هايشان باشد. بياييم اين مجال را از آنها دريغ نكنيم، شايد با بازگشت به دل هايشان اين داغ دوري كمي تسكين يابد. اگر داريوش تصميم گرفته ست از آرامش و عشق بخواند اين اجازه را بدهيم تا آنچه بر او مي گذرد به گوش ما هم برسد. بياييم همچون گذشته از شنيدن صدايش، از زمزمه كردن ترانه هايش لذت ببريم، اگر هم كاستي در ترانه، ملودي، تم، موسيقي، تنظيم و… وجود دارد به پاس تمام اين سال ها شكيبايي و تلاش بي امان براي زنده نگاه داشتن موسيقي ايران، ناديده بگيريم و اينقدر دنبال اين نباشيم كه»داريوش به كجا مي رود؟» يا «ما به كجا مي رويم؟»
    پيروز و سربلند باشيد.
    سلامی و احوالی
    امیدوارم که بهت خوش بگذره و از این هوای فیلتر شده و صدای چه چه قورباغه ها لذت ببری 🙂
    خوب آرشبودن این طوریه دیگه ، غیر قابل پیش بینی و عجیب غریب . فکرکنم خودش جواب میده 🙂
    ولی در کل فکرک کنم دیگه از داریوش گذشته که صدای فریاد نسل جوان باشه … هر چیزی یه دوران بازنشستگی داره و من فکر کنم اگه همین طوری پیش بره باید منتظر اهنگ ها 6/8 تو البوم بعدی باشیم 🙂
    شاد باشی

  11. پاسخ به مسعود:
    دوست گرامی طبق صحبت‌های فرید زلاند (آهنگساز) و اردلان سرفراز (ترانه‌سرا) که عمری با داریوش کار کرده‌اند و البته پیش از انقلاب مدّت‌ها در کنار داریوش زندگی کرده‌اند، ملودی قریب به‌اتفاق آثار داریوش از خود اوست، حالا شما اگر خوش ندارید چنین چیزی را بشنوید بحث دیگری‌ست. در رابطه با جنّتی عطایی هم البته خودتان فرموده‌اید «تا آنجا که سوادتان می‌رسد» پس نیازی به پاسخگویی نیست!
    متشکرم 🙂
    در ضمن خونسرد باش پسرم 🙂

  12. چشم پدر
    :)) شیطونی هم نکن پسرم 🙂

  13. سلام
    نقد جالبی بود
    ولی من شما را به کمی تامل بیشتر در مورد این آلبوم دعوت میکنم
    این آلبوم هم یک اثر جاودانه همپای دیگر آثار عظیم استاد اقبالیست
    شما شاید اصلا آلبوم رو کامل گوش نکردید (تنها سه ترانه دارای بار سیاسی هستند)
    شبتاب رو گوش کن فوق العادست
    معجزه ی خاموش هم عاشقانه ی خوبیه(بی شوخی میگم)
    منتقد جسور و دقیق من لحن اعتراض در تمامی آثار هست امانه فقط( از نظر شما) سیاسی
    اصلا خود داریوش گفت بیشتر ترانه هایی که میخونم اجتماعیه نه سیاسی
    در مورد عجله گل سرخ ترانه هم شما ببخش
    از یه طرف اسامی ترانه سراها رو ضعف آلبوم میدونی(یک نقد بچگانه) و از طرف دیگه از شتابزدگی چه کسایی صحبت می کنی
    بدون نگاه به لیست اسامی ترانه سراها شطرنج و همدرد و بقیه رو گوش کن (جواب میده)
    همدرد از زیباترین عاشقانه های موسیقی پاپ است
    فقر ملودی به چه حسابی (بگو داریوش و بقیه هم یاد بگیرن دفعه بعدی استفاده کنن)
    برای گوش کردن به شطرنج هم فرصت بیشتری بذار (از مقایسه غیر حرفه ای که داشتی متاسفم)
    در ضمن نام تنظیم کننده بمان مادر رو هم حواست مثل ایرج جنتی عطایی پرت بوده و با شتابزدگی به خاطر مخاطبینت اشتباه نوشتی
    نقطه مثبتت اعتماد به نفسته ( داریوش و عطایی و زلاند که چیزی نیست از این بیشترا هم اگه وجود داشتن با قدرت حرفتو میزدی)
    من به شخصه با این آلبوم غافلگیر شدم ولی در مورد اینکه آثار هم تراز کسایی مثل واروژان و بیات و بقیه دیگه تکرار نمیشه حرفت رو قبول دارم

    در مورد اون دوستمون باید بگم که من میترسم که داریوش بازنشته هم بشه شما هنوز شیشو هشت رو هم نتونی هضم کنی (به خاطر این میگم که شما بعد از معجزه خاموش منتظر شیشو هشتی واین نشون میده که شما خلاقیت زیادی در فهمیدن این آلبوم داشتی )
    شما باید جایگاه خودتون را در مقابل اثری که دربارش نقد می کنید بدونید
    و به اندازه ی داشته هاتون حرف بزنید
    خوب نظر لطفته دوست عزیز ، یه ضرب المثلی هست که میگه کوزه هر چی خالی تره سر و صداش هم بیشتره !

  14. سلام
    آقا شرمنده قصد جسارت نداشتم (بحث کوزه رو میگم)
    من نزدیک 18 ساله داریوش گوش میدم خیلی دیگه از آلبومهای قدیمی داریوش هم که شما الان از اونا تعریف و تمجید می کنید در زمان خودش آنقدر که شایسته بود فهمیده نشد و خیلی از مردم نتونستن ازش استفاده ببرن در مورد این آلبوم هم همون اتفاق تکرار میشه اصلا این خصلت اینجور آلبوماس این خصلت آلبومای داریوش و معدودی از هنرمنداس که یه کم دیر فهمیده میشن ولی وقتی هم که فهمیده شدن دیگه از ذهن پاک نمی شن
    همه قبول دارن تفکری که در آثار داریوش رونمایی میشه یک قدم جلوتر از روزمره ی ماست
    چه طوری میشه که بوی خوب گندم یا دل خون شقایق جزئی از زندگی آدم میشه
    وقتی آلبوم دوباره میسازمت وطن دراومد چند سال بعد پس از شلوغیهای آذربایجان تازه فهمیدم لزوم خواندن اون ترانه ها چی بوده
    البته قبول دارم که از نظر ملودی این آلبوم و آلبوم راه من ضعیف تر از آثار قبلی داریوشه(نظر منه) ولی اینکه بگیم فقر ملودی خیلی بی انصافی کردیم
    ما چون داریم آثار داریوشو با آثار عظیم خودش مقایسه می کنیم می گیم ضعیف تره(شاهکارهای واوژ آندرانیک منوچهرچشم آذر بیات زولاند و بقیه)
    همون امان ازی که نام بردید وقتی اومد همه دوآتیشه های داریوشی گفتن چرا اینجوریه (منتظر بودن داریوش دوباره تو آلبوم جدیدش فریاد زیر آب رو بخونه)
    و دقیقا گفتن ضعیفه الان چی میگن
    همین راه منی که گفتم از نظر ملودی فاصله داره وقتی اومد همین صحبتا شد ولی وزنه ی تمامی کارهای داریوش قدرت اجرا و مدیریت خودشه که در کل اثر قابلی رو از آب در میاره حالا اونجا ترانه های بی نظیر شهریار قنبری (به تعبیر خودش اوج شعر من) و ایرج جنتی و اردلان واینجا باز هم 70 درصد ترانه ها کار همین سلاطین ترانه نوین ایرانه
    البته مهم خود اثره نه نام ترانه سرا و این بار اول نیست که در آلبومای داریوش این اتفاق میفته
    اصلا داریوش کارش شکار ترانه های نابه حالا واسه هر کی میخواد باشه
    وقتی یه نفر از روی تفکر میخونه و میخواد یه کار واقعی انجام بده براش این مهم که حرفش رو بزنه حالا این حرف ممکنه از زبان مریم حیدر زاده یا حضرت حافظ باشه
    الان بعد چند سال من هنوز با تمام وجود راه من رو گوش میدم وبا معجزه ی خاموش هم روز به روز ارتباط بیشتری برقرار میکنم
    شما در این آلبوم چیزای خیلی خیلی زیادی به دست میارید که فقط باید در کارهای داریوش دنبال اونا بگردید
    موفق باشید
    احتمالا فکر کردید پس من و آرش فقط همین البوم داریوش را گوش داده ایم ؟ من هم طرفدار داریوش هستم ، آرش هم همین طور . خیلی خوشحالم که شما زود البوم و ترانه های داریوش را فهمیدید ولی مسئله اصلا دیر یا زود فهمیدن نیست، درکل بحث سر شتابزدگی احتمالی داریوش بوده بنا به دلایلی که آرش بیان کرد، کسی اصل داریوش رو زیر سوال نبوده و مطمئن باش که داریوش برای ما همیشه داریوشه ولی باید قبول کنی که داریوش داره آروم و آروم تر میشه و اون 6/8 هم که گفته شد فقط یک کنایه بود نه چیز دیگه
    به هر حال منتظر جواب آرش باشد 🙂
    متشکرم

  15. پاسخ به طاهر:
    1- طاهرجان، در کجای دنیا یک آلبوم موسیقی رو ناشنیده نقد می‌کنن؟ شاید به‌مصداق اون ضرب‌المثل معروف «کافر همه‌را به‌کیش خود پندارد»، فکر کردی که روش کار ما هم مثل خودته!
    2- متأسفانه این مقوله‌ی «اعتراض اجتماعی» و «بار اجتماعی ترانه» تخم لقّی‌یه که تو دهن عامّه‌ی اُمّی و بی‌سواد جامعه‌ی ما شکسته‌ان. من از شما استادِ گرامی استدعا دارم اوّل منظور از «اعتراض اجتماعی» و «بار اجتماعی» در ترانه، و تفاوتش با «اعتراض سیاسی» و «بار سیاسی» رو مشخّص کنی تا به‌موارد دیگه برسیم.
    در ضمن من که عمری با ترانه‌های داریوش زندگی کردم و با اطمینان می‌گم تمام مصاحبه‌هاش رو خط به‌خط خوندم، هرگز نشنیده‌ام به‌قول سرکار، حتی یک‌بار جایی گفته باشه که ترانه‌هاش بیشتر «اجتماعی» هستن تا «سیاسی».
    3- درباره‌ی اسامی ترانه‌سراها، البته تأکید کردم که اولا جای بزرگان در این آلبوم خالی‌یه و در ثانی اضافه کردم که حتی بزرگانی مث جنّتی‌عطایی و زلاند هم در حدّ و اندازه‌ی همیشگی خودشون نیستن؛ نکنه به‌نظر سرکار حتی اگه از این آلبوم خوشمون نیاد به‌زور هم که شده باید بَه‌بَه و چَه‌چَه راه بندازیم؟! آیین نقد و شیوه‌ی انتقادپذیری اینه؟!
    4- به «فقر ملودی» تاخته بودی، نمی‌دونم چقدر مصاحبه‌های داریوش رو دنبال می‌کنی، اصلا غیر از شنیدن کارهاش، به‌مغزت می‌رسه که دنبال مصاحبه‌هاش هم بری یا نه، ولی همین چندشب پیش بود که داریوش در مصاحبه با تلویزیون BBC (برنامه‌ی کوک) خودش به‌صراحت گفت که تأکیدش در این آلبوم روی فضاهای «ریتمیک»، «متنوّع‌تر» و «امروزی‌تر» بوده. خودِ اون بزرگوار به‌صراحت این قضیه رو قبول داره، من نمی‌دونم سرکار دیگه این وسط چی‌کاره هستی که شدی سخنگوی وزارت خارجه و مسئولیت تکذیب اخبار رو به‌عهده گرفتی! به‌یاد اون ضرب‌المثل معروف افتادم که می‌گه: «شاه می‌بخشه ولی شاه‌ولی نمی‌بخشه!»
    5- فرموده بودی نقطه‌ی مثبت من، اعتماد به‌نفس بالامه و توصیه کردی بودی به‌دیگران هم بتازم؛ البته نظر لطفته! راستش آیین نقد اینه که تا زمانی که ایرادی در اثری دیده نشده، بی‌دلیل ازش انتقاد نکنیم؛ همون‌طور که آلبوم پیشین داریوش (راهِ من) حتی با داشتن انبوهی از ترانه‌های عاشقانه و غیرسیاسی (به‌قول جناب‌عالی «اجتماعی» 🙂 )، به‌دلیل کیفیت بسیار بالا و فوق‌العاده‌اش و غنای مثال‌زدنی ملودیکش، همیشه مورد ستایش من بوده و هست. درضمن، نقد علاوه بر اعتماد به‌نفس (یعنی جرئت انتقاد کردن از اشتباهات بزرگان)، نیازمندِ سواد و معلومات موسیقی بالا و صدالبته نگاه واقع‌بینانه و به‌دور از تعصّب و جزم‌اندیشی‌یه، که الحمدلله والمنة محض غافلگیری اموات هم که شده در وجود مبارکِ جناب‌عالی به‌وفور یافت می‌شه.
    6- در پایان سخنان گهربارت، پاچه‌ی کاوه رو هم گرفته بودی که البته کاوه‌ی عزیزم جوابت رو کوتاه و مفید و مختصر داد، ولی دوست دارم متضرّعانه خدمتت عرض کنم که رفیق، با انتقاد من یا هزاران نفر مثل من ذرّه‌یی از ارزش و اعتبار بی‌مانند داریوش کم نمی‌شه، بلکه خودشه که با چنین آثاری می‌تونه خدای‌ناکرده اعتبار خودش‌رو به‌زیر سؤال ببره. در ضمن، بنده به‌عنوان جوونی که دست‌کم 10 ساله دارم موسیقی کار می‌کنم، هیچ ایرادی در شش و هشت خوندن نمی‌بینم، و تأکید می‌کنم که اتفاقا می‌شه ترانه‌های سیاسی (به‌قول سرکار «اجتماعی» 😉 ) بسیار خوبی در همین وزن اجرا کرد، کما این‌که دیگران در ایران و خارج از ایران هم اجرا کرده‌ان و کسی نگفته چرا. خودِ داریوش هم در مصاحبه با BBC تأکید کرده بود که به‌دنبال فضاهای تازه و متفاوته، بنده هم این قضیه رو به‌لحاظ مفهومی باز کردم و تأکید کردم که این روند هنوز خام و ناپخته‌اس، و زمان می‌بره تا جا بیفته. حالا سرکار اگه خوشت نمیاد دیگه… (شاه و شاه‌ولی 😉 )
    متشکرم 🙂

  16. پلنگ خان صورتی گرامی
    اگر امکان داره اسم ترانه هایی که داریوش ملودی اون رو ساخته اعلام بفرمایید من پس از 30 سال با داریوش نفس کشیدن معدودی ترانه از این دست بیشتر نمیشناسم که که اصلا ترکیب قریب به اتفاق درباره اون صدق نمیکنه در ضمن درباره سواد هنری من حق با شماست چون من یک ترانه سرا و موزیسین در حد مبتدی هستم و فقط 20 ساله در این رشته فعالیت میکنم حتما شما استادید
    البته درباره تنظیم کننده ترانه بمان مادر موشکی پرتاب نکردید که موجب تکدر خاطرم شد!!
    واما توصیه شما را برای خونسرد بودن به جان میخرم اما از شیطونی کردن ما سالهاست که گذشته دیگه باید شاهد شیطنت جوانان عزیزی مثل شما باشیم از دید یک بازنشسته !!!
    یا حق
    با

  17. پاسخ به مسعود:
    آقا من شرمنده‌ام که افتخار نداشتم در سایه‌ی ماهوت و پهلوی قلمتراش شما رو بهتر بشناسم روم سیاهه خداشاهده. درباره‌ی تنظیم بمان مادر حق با شماست، بنده اشتباه می‌کردم ولی محض تنوّع هم که شده پیشنهاد می‌کنم یه نگاهکی به اینجاها بندازین بلکه افاقه کرد:
    با نام احمد پاداش: http://www.2mahal.com/song/3052.htm
    با نام احمد پژمان: http://www.patocks.com/song/1941.htm
    ما هی گفتیم به‌خاطر وجودِ هردو نام پاداش و پژمان، موشک اضافی پرت نکنیم ولی مگه می‌ذارین! مگه آرومتون می‌گیره! می‌بینی تورو خدا کاوه؟!
    :)) خودشو ناراحت نکن ریلکس باش ، نفس عمیق بکش …
    ماشه ؟ 🙂

  18. مسعود جان سلام
    شما از من بزگتری ولی جسارت نباشه اینا رو مینویسم
    پریا دوباره میسازمت وطن فاجعه نامه به وطن زندگی یه بازیه از کارهای رسمی داریوش در آهنگسازیه البته بعضی از کارهای غیر رسمی مثل چند تا از آهنگای گروه شیشو هشت کاره داریوشه مثل چه خوبه آدم همیشه
    البته داریوش تو یه مصاحبه گفت خیلی وقتا ملودی خوبی دارم دنبال شعر مناسب میگردم یعنی شاید یک ملودی خام (خام تر از اون ملودی که باید به دست تنظیم بره) توسط داریوش پیشنهاد میشده وآهنگساز و بقیه عوامل اون رو در می آوردن
    البته من اینجوری حدس میزنم فقط حدس میزنم
    بازم منو ببخش جسارت کردم
    کاوه جان ازت متشکرم همینکه با کسایی مثل آقا مسعود و بقیه آشنا میشم خیلی برام با ارزشه
    منتظر جواب مسعود عزیز باش
    و در مورد تشکرت هم بگم که لطف داری دویت عزیز

  19. پلنگ جان آروم باش
    من نمی خواستم ناراحتت کنم
    ولی هر بار بیشتر نا امیدم می کنی
    فکر کنم موقع مطالعه خط به خط مصاحبه ها خوب عمل کردی ولی متاسفانه جزوت ناقص بوده
    یه سرچ جزئی تو گوگل انجام بده مصاحبه داریوش با VOA هم تصویریش هست هم صوتی (از راههای بصری هم در افزودن به علم بیکرانت استفاده کن حیفه واقعا این همه معلومات با یه مصاحبه که همه دارن ولی تو جزوه ی شما نیست زیر سوال بره)
    حالا هی بگو به قول سرکار اجتماعی و هی بخند ولی من جای تو بودم می رفتم دنبال جزوه کامل
    مطمئنم اگه مصاحبه رو گوش کنی از نقل قول قبلیت پشیمون میشی ولی استاد خودت رو ناراحت نکن و روز به روز به اعتماد به نفست اضافه کن(کلاس خصوصی هم جواب میده ولی پیش کی میخوای بری از خودت استادتر )
    اتفاقا داریوش دقیقا تو اون مصاحبه عین جمله هایی که من نوشتم رو میگه جناب استاد از اینکه شاگردانت رو اندازه گیری کردی و به اونها تذکر دادی که یه کم عجول و تنبل شدن ممنونیم
    لازمه که شما حدود اونا را براشون بیشتر روشن کنی وبگی که وقت بیشتری بذارن ( ایرج جنتی عطایی و زولاند )
    برای یه شاگرد ابتدایی مثل ما طبیعیه اگه تو دو تا منبع مختلف یه اسمی رو ببینیم و ندونیم کدوم رو حفظ کنیم ولی شما چرا
    شما که در هیاهوی ساخت آثار پا به پای احمد پژمان بودی (شاید تعلیمش هم داده باشی) اسمش که هیچ باید کد ملیش رو هم بلد باشی و به شاگردات بگی که در فلان منبع اشتباه نوشته شده(البته زبانم لال من یه لحظه به ذهنم رسید شاید استاد 4 تا مطلب از اینور آونور خونده و اومده یهو داره معجزه خاموش رو نقد میکنه … خدایا منو ببخش)
    اما من اگه گفتم اثر رو نخونده نقد کردی میخواستم آبروی استاد بزرگ نره چرا که گفته بودی فقط شطرنج تقویم و ساعت شوم معترضانه (به قول شما سیاسی) هستند ما اینو گذاشتیم به حساب اینکه استاد شبتاب و یا زبانم لال معجزه ی خاموش و بقیه رو گوش ندادن حالا اگه گوش کردی و اون حرفو زدی من از بچه های کلاس به ویژه شهریار قنبری و ایرج خان عذر خواهی میکنم
    در ضمن استاد من میدونستم شما میتونی شیشو هشت رو هضم کنی (خیلی شرمنده شدم اینو گفتم )اینو به کاوه گفتم که باز هم از عجله داریوش و بقیه بچه های کلاس صحبت کرده بود وبازم من اینو میذارم به حساب گوش ندادن کامل آلبوم از طرف ایشان(بستگی به خودت داره آهنگای داریوش رو بعضیا باید 10 سال گوش بدن تا بگی کامل گوش دادن بعضیا هم مثل استاد گوش نداده کامل درکش میکنن)
    استاد گویا شما فقط به موسیقی و ترانه سرایی کاملا مسلطی و از ریاضیات هیچ سر در نمیاری(خدایا منو ببخش) درباره اینکه گفته بودی جای ترانه سراهای خوب خالیه و 70 درصدی رو که گفتم درک نکردی و فقط با یه تذکر به ایرج خان درباره مملو و تو نو اکتفا کردی
    استاد من مصاحبه ها رو از قدیم روی نوار دارم تا الان ولی چرا دروغ بگم این مصاحبه رو که داریوش گفت در این آلبوم سعی کردم فقر ملودی حاکم باشه رو ندارم(البته به قول شماداریوش گفت امروزی تر و فضاهای ریتمیک که شما با علم سرشار خودت به فقر ملودی رسیدی که این از تسلط شماست)
    استاد در ضمن از شما بعیده با این همه علم و دانش با شاگردات اونجوری صحبت کنی و بگی (( اگه به مغزت برسه)) ویا (( پاچه گرفتی))
    استاد این طرز صحبت کردنت خدا کنه فقط به خاطر عصبانیت باشه و گر نه من باور نمکنم که کسی با این لحن از اهالی هنر باشه
    کاوه جان ازت ممنونم ولی یه کم بیشتر سعی کن بحثا شکل محترمانه تری به خودش بگیره
    و از اینکه داریوش زیر بار یه کلاس خصوصی با استاد نرفت و با اثرش خودش رو زیر سوال برد متاسفم
    ولی استاد گرامی یه کم معلوماتت رو بیشتر کن (عجب حرف گزافی زدم ) شاید آلبوم خوبه و شما (دیگه دارم کفر میگم… موفق باشید خدا حافظ)
    خوب من نمی تونم کامنت ها رو ویرایش کنم ، فکر هم نمی کنم مشکلی پیش اومده باشه فقط کمی گوشه کنایه زیاد شده که مهم نیست ، مهم اینه که از اصل بحث دور نشیم 🙂
    متشکرم و منتظر جواب آرش باش

  20. پلنگ خان صورتی
    به مصداق تعبیر موشک جواب موشک متن قبلی رو ننوشتم بلکه این روزها (که همه طپش نگاه میکنند!!) سایت ها پر شده از اشتباهاتی که همواره در حال تکثیر هم هستند و ممکنه عده ای رو سر در گم کنه قصدم تنها اصلاح این جور اشتباه بود وگرنه نه اهل کروزیم نه شهاب 3

    طاهر عزیز
    دقیقا اینگونه است که گفته اید داریوش در شش و هشت چند ملودی ساخته که (چه خوبه آدم همیشه…) از آن دسته است اما من با ترکیب (قریب به اتفاق) مشکل دارم داریوش چند ملودی ساخته و اصولا آهنگساز و ملودی ساز نیست البته سو تعبیر نشه همونطوری که گفتم من 30 ساله که لحظه به لحظه با داریوش نفس کشیده ام امادر کنار یک خواننده خوب و متعهد و کاربلد و ماندگار یک ملودی ساز معمولی تراشیدن رو دوست ندارم البته این نظر کاملا شخصیه داریوش به اندازه کافی ویزگی مثبت و قابل توجه داره که نیازی به غلو و مبالغه در گرایشات دیگه نداره
    یا حق
    متشکرم مسعود عزیز منتظر جواب دوستان باشید

  21. پلنگ خان عزیز
    اون لینکی رو که دادی در مورد احمد پاداش ببین که در ابتدای شعر بجای تلنگر لنگر نوشته شده !!!! این همان اشتباهات لپی و غیر لپی است که در پست قبلی گفتم اگر قراره که این تقسیم اطلاعات صورت بگیره بهتره کمک کنیم که اطلاعات درست منتشر بشه
    همچنان یا حق

  22. پاسخ به طاهر:
    نواب اشرف امجد رضوان‌مکان عالی‌نژاد طاهرخان ذوالیمینین اطال‌الله عمره را معروض می‌دارم که پس از تلفظ مکتوب اخیرتان وجد کردم و خاطر پژمرده‌ام شکفتگی حاصل نمود. از الطاف بی‌پایان و مراحم صمیمانه‌ی شما بی‌نهایت سپاسگزارم، فقط چه خوب می‌شد اگر لینک مصاحبه‌ی اخیرالذکر داریوش را هم می‌نوشتید تا محتاج دستگاه استکباری/صهیونیستی گوگل (رحمت‌الله علیه) نباشیم. بالاخره سرکار با چنین معلومات شگرف و خیره‌کننده باید بتوانید آدرسی هرچند کوتاه از آن مصاحبه داشته باشید.
    در باب نام پژمان یا پاداش، خدمت شما معروضم که استاد گرامی، البته در سواد و معلومات شما هیچ شکی نیست، ولیکن آدرس‌های مذکور را جهت تنویر افکار عامّه ارائه دادیم اگرنه در این‌که تارنماهای اینترنتی همه در غرقاب اشتباه غوطه‌ورند و شما در ساحل آگاهی شعله‌ور، صدالبته تردیدی نیست.
    فرموده‌اید برخی آهنگ‌های داریوش را باید 10 سال گوش داد تا فهمید، یا چشم بنده اشتباه خواند یا آی‌کیوی سرکار سر به‌فلک رسانده است، حال‌آنکه شاهکارهایی چون آلبوم‌های دیوانه کننده‌ی «نفرین‌نامه»، «امان از…» و «راهِ من» را همان بار اوّل که شنونده‌یی بشنود به‌غنای بی‌مثالشان پی خواهد برد، بنده نمی‌دانم شما دیگر چه دانشمندی هستید که باید 10 سال فسفر بسوزانید تا متوجه منظور و ارزش ترانه‌یی بشوید! درضمن مجیدجان، آن «شهیار» است، نه «شهریار قنبری»! (اسمایلی جواد یساری 🙂 )
    در باب ریاضیات و ارتباط آن با 70درصد معهوده، راستش اصلا متوجه ارتباط این‌دو نشدم، گویا بنا دارید جهت دفاع از خود استخوان‌های طالس و ارشمیدس و نیوتن و لایبنیتز و جان نَش مادرمرده را هم در گور بلرزانید. عاجزانه استدعا داریم ارتباط این دو را فاش بفرمایید بلکه جایزه‌ی نوبل ریاضیات سال بعد را ربودید!
    خیر! زبانمان لال داریوش‌جان هرگز جایی نگفته که کوشیده است در این آلبوم فقر ملودی حاکم باشد، این نتیجه‌یی است که بنده می‌توانم از این آلبوم بگیرم، و البته قطعا در حدّ لسانی تأیید می‌کنید که آزادی بیان چندان هم چیز بدی نیست. به‌هرحال، کار موسیقی قواعدی دارد که یکی آن است که اهل موسیقی از بینشی نسبت به موسیقی برخوردار می‌شود که دستیابی بدان برای عامّه‌ی اُمّی و بی‌سواد از محالات است.
    و اما کلام آخر: استاد گرامی، شما این‌همه یاوه‌سرایی و هرزه‌درایی کردید و هنوز به پرسش‌های این بنده‌ی حقیر سراپاتقصیر و این شاگرد تنبل‌تان پاسخ ندادید. صرفا جهت آن‌که زحمت اسکرول‌کردن صفحه از دوشتان برداشته شود، آن پرسش‌ها را دوباره خدمتتان عرض می‌کنم، امید که پاسخ دهید و عالمی‌را از ظلمات وهم بیرون آورید:
    الف) کدام‌خط از این ترانه‌ها سیاسی (به‌قول سرکار «اجتماعی» 🙂 ) است؟ (شماره‌ها، شماره‌ی ترانه‌ها در آلبوم هستند. در برابر هر ترانه، به‌ترتیب نام ترانه‌سرا، آهنگساز و تنظیم‌کننده‌ی آهنگ نوشته شده است) دقیقا مشخص فرموده و توضیح دهید:
    5- دلتنگم (ایرج جنّتی‌عطایی/بابک سعیدی)
    6- معجزه‌ی خاموش (ایرج جنّتی‌عطایی/بابک سعیدی)
    7- همدرد (منوچهر نامور آزاد/محمّد شمس/تیکران)
    8- تصویر رویا (روزبه بمانی/مهدی براهی/بهنود بهزاد)
    9- آواز پری‌ها (ایرج جنّتی‌عطایی/فرید زلاند/واهان)
    10- راهی (اردلان سرفراز/فرید زلاند/واهان)
    ***
    ب) منظور از «اعتراض اجتماعی» و «بار اجتماعی ترانه» چیست و تفاوت آن با «اعتراض سیاسی» و «بار سیاسی ترانه» کدام است؟
    ج) مصاحبه‌ی داریوش مورد استناد شما کدام است؟ لطفا با ذکر آدرس دقیق.
    چه میــــــکنه این آرش… {اسمایل عادل فردوسی پور} 🙂

  23. پاسخ به‌مسعود:
    مسعود جان از لطفت ممنونم و فکر می‌کنم با توجه به همون که گفتی «این روزها همه تپش نگاه می‌کنند» (مرده‌شور هیکلشونو ببره حتی کلمه به این سادگی رو هم نمی‌تونن بنویسن، چپ و راست توی کانالشون می‌نویسن «طپش») احتمال این‌که منبع من اشتباه بوده باشه هم وجود داره. لازمه که بیشتر تحقیق کنم (از راهنماییت متشکرم)
    در باب ملودی‌ساز بودن داریوش، والله این چیزی‌یه که من از مصاحبه‌های زلاند و سرفراز شنیدم حالا اگه نیست بنده بی‌تقصیرم!
    اسمایل پلنگ فروتن 🙂

  24. پاسخ به کاوه:
    نخیر هیچم این‌طور نیست! (اسمایلی آخوندی معاون سازمان تربیت‌بدنی)
    :)) اخوندی رو خیلی باحال اومدی

  25. با سلام نقد شما کامل بود و به خصوص راجب زندگی شخصی داریوش به هر حال هر خواننده مثل کارگردان سینما میمونه که هر لحظه ممکنه داخل یه فضایی قرار بگیره ایرج جنتی و شهیار قنبری مثل همیشه خودشونو نشون دادن به نظر من بیته برگرد به برگشتن از فاصله دورم کن یک خاطره با من باش یک گریه مرورم کن تمام ایهامات را در زبان فارسی داره اما داریوش میتونست به جای کار کردن به روزبه بمانی و شاعر ترانه ی همدرد از شهیار قنبری استفاده کنه که تنها یک شعر در این البوم داشته و این مصرع به نظر من خیلی ضعیفه که میگه تو را اغوش میگیرم هوا تاریکتر میشه مگه میشه اغوش گرفتن که یک حس زیباییه باعث شومی و کینه بشه و در مصرع بعدی میگه خدا از دستهای تو به من نزدیکتر میشه اینجا باز ضدو نقیض و میبینیم نسبت به مصرع قبلی به هر حال البوم ذاریوش بهتر از البوم های دیگه است مثل عروسکی عروسکی از اندی اما باز هم استاد بیژن مرتضوی به نظر من با البوم جدیدش میترکونههههههههه مچکرم

  26. پلنگ جان سلام
    ببین اینجوری آروم باشی چقدر خوبه
    من هنوز با ریاضیات شما مشکل دارم(همونطور که شما با املای من مشکل دارید)
    اگر هم تمام این آهنگاییی که لیست کردی اجتماعی سیاسی فرهنگی و… نباشن هم باز 10 منهای 6 میشه 4
    ولی شما گفتی فقط 3 ترانه بار سیاسی اجتمای فرهنگی هنری ورزشی دارن
    شما داری آثار داریوش رو نقد میکنی یه کم دقتت رو بیشتر کن
    به گفته شما ما میگیم تمام آهنگایی که لیست کردی غیر معترضانه ولی انگار باز یه آهنگ تو جزوت نبوده
    ما یه ر اضافه گذاشتیم ما رو فرستادی گوشه کلاس یه لنگه پا اونوقت خودت با جا آثار رو جا میندازی
    تازه از آماری که میدی در نقد خودت نتیجه گیری هم میکنی
    من مصاحبه رو از سایتwww.dariushfans.blogfa.com دانلود کردم ولی جزوش رو نمی دونم کجا داره
    از اینکه از گفته های داریوش به فقر ملودی رسیدی هم منم قبول دارم که اینکار فقط از خودت بر می آد و کار کس دیگه نیست
    درباره 10 سال فسفر هم باید بگم باز منو نا امید کردی
    من منظورم چیز ذیگه ای بود و فکر می کردم واقعا با یه استاد طرفم
    فقط شما رو به جمع آوری جزوات بیشتر تشویق میکنم
    و اینکه نقد کارهای داریوش کار هر کسی نیست (حتی اگه جزوه هات کامل باشه وبه ریاضیات مسلط باشی)
    درباره باراجتماعی هم مصاحبه رو گوش کن (کتاب تعلیمات اجتماعی دوم راهنمایی هم شاید به دردت بخوره)

    من چند روزی نیستم ولی دوباره میام
    سعی کنید بحث رو ادامه بدید(تازه داریم چیز یاد میگیریم)
    آقای آرش خان( از شوخی گذشته میگم) ازت یاد گرفتیم
    از شوخی هایی که کردم معذرت میخوام زیاده روی کردم
    با بعضی از افکارت کاملا موافقم و با خیلی هم کاملا مخالفم
    به کار بلد بودن شما هم شکی نیست ولی ما هم به اندازه خودمون سرمون میشه
    من درباره معجزه خاموش با اینکه قبول دارم در بعضی موارد از نظر ملودی و تنظیم با کارهای قبلی داریوش فاصله داره ولی در کل فکر میکنم آلبوم قابلی باشه
    درسته که از نظر آهنگ و تنظیم یه کم با آثار قبلی فاصله داره ولی هنوز هم قوی وبدون اشکاله و از نظر ترانه ها شاید از بعضی از آلبومای قبلی هم بهتر باشه
    با اینکه خیلی از ترانه ها تعابیر سنگین و پیچیده زیادی دارن و ارتباط برقرار کردن با اونها یه کم سخته و زمان میبره ولی به هرر حال کسی که میاد دنبال داریوش باید یه کم صبر بیشتری داشته باشه
    به نظر من در کل معجزه خاموش یک اثر سطح بالا و مغز دار است واجرای داریوش در این آلبوم شاهکاره باز هم تحریرهای ناب صدا که مخصوص خود اوست
    ادای کلمات در بهترین حالت ممکن ادای کلمه گلبرگها در آواز پریها مشابه با ادای کلمه باز در چکاوک واقعا گوش نوازه
    آهنگهای همدرد تقویم شبتاب آواز پریها فوق العادن و برگ زیرین دیگری بر کارنامه داریوش هستند
    داریوش داره عاشقانه خواندن رو هم به خیلیا تعلیم میده
    عظمت عشق در کلام داریوش تجلی پیدا میکنه و مخاطب بی گمان از عشق عرفان را درمی یابد
    آرش اشاره واقعا به حقی درباره دکلماسیون داریوش داشت این چیزی بود که من خیلی زودتر از اینا دوست داشتم کسی دربارش حرف بزنه و خیلیا از اون براحتی گذشتن وقتی راه من اومد یکی به اسم سامان از همه چی گفته بود بجز همین موضوع که علاقه واقعی من به داریوش هم بیشتر به همین خاطره
    ولی واقعا کلام داریوش بی نقص و تکان دهندس وبه گفته آرش بی نظیره
    تنظیم و ملودی تقویم بسیار نزدیک به کارای قبلی داریوشه ولی این سبک متحول شده هم باز از غنای لازم برخوداره
    ببخشید من زیاد نوشتم به هر حال سربازم دیگه وقتی میام کافی نت باید خودم رو خالی کنم
    هر کسی افکار خوذش رو داره و به قول داریوش باید به عقاید همدیگه احترام بذاریم
    طاهر عزیز متشکرم برای توجهت و جواب های منطقی 🙂

  27. پلنگ خان
    متن فوق المروقومت جالب بود دست مریزاد کمی روش کار کنی سند سبک رو زدی به نام خودت
    اسم شهیار قنبری رو هم خوب شد تذکر دادی وگرنه این بلاگ رو بلک لیست میکرد بدجوری به اسمش حساسیت داره که حق هم داره
    بله آقا تپش در این تی وی شده طپش البته منهم از قول خودشون اینجوری نوشتم البته چون تپش یک گروه سیاسی یا چیزی شبیه به اینه امیرقاسمی گفت ترجیح میدم این غلط رو بکنم ! اما با اونا اشتباه نشم اون روزای اول میگفت حالا …..
    درباره ترانه همدرد هم یک سوال برام پیش اومده که چرا محمد شمس که در ارکستراسیون ترانه های پاپ خدایی میکنه تنظیم این ترانه رو خودش نکرده البته این تنظیم بسیار زیباست اما کار خود شمس حتما چیز دیگری میشد

    راستی شما ها که با داریوش حال میکنین روز تولدش 15 بهمن در چت روم هوادارانش میاد و صحبت میکنه اگر دوست داشتین ….
    یا حق
    جالبه ، من نمی دونستم تولد داریوش 15 بهمنه

  28. شاه عزیز
    شب همیشه نماد کینه و نفرت نیست بلکه گاهی آرامشگاهی است برای اندیشیدن به آثار جنتی عطایی توجه کنید که از دید من شاعر شب سرا است و همیشه از شب به مفهومی که شما گفته اید استفاده نکرده است
    درباره این بیتی که منظور شماست ( از روزبه بمانی )اندکی قبل تر شاعر میگوید شب از جایی شروع میشه که تو چشماتو میبندی و این تناقضی که شما اشاره کرده اید را از بین میبرد
    یاحق

  29. با سلام
    تمام مطالب رو خوندم بحث داغی بود ومطالب خوبی هم نوشته بودید
    بحثهایی که کردید بعضیهاش خنده دار بود مثلا آرش گفته بود که من شنیدم اکثر ملودیهای کارهای داریوش ماله خودشه
    تمام ملودیهایی که داریوش ساخته همونهایی بود که بچه ها نوشتن
    درباره حدسی که طاهر زده بود و گفته بود یه ملودی( خام تر از اینکه به تنظیم بره) رو داریوش پیشنهاد میکرده و بقیه می ساختن من این حرف رو قبول ندارم هر جور حساب کنی جور در نمی آد
    و اینکه درباره فقر ملودی در این آلبوم نوشته بودید که این از همه خنده دار تره
    حالا که هر کی از راه میرسه نظریه میده من هم نظر خودم رو درباره این آلبوم مینویسم به قول طاهر باید به نظرات هم احترام بگذاریم
    به نظر من این آلبوم یه شاهکار دیگه از داریوش بود
    داریوش باز هم کیفیت بالای کار خودش رو به نمایش گذاشت
    من نمی دونم کسی که نقد میکنه بر چه اساسی نظریات خام و غیر کارشناسانه خودش رو می خواد به دیگران تحمیل کنه
    به قول یه نفر که نوشته بود نقد کاراهای داریوش کار هر کسی نیست من هم عقیده دارم واقعاً اطلاعات شما از موسیقی خیلی کمتر از این هست که آلبومی با کیفیت و در اندازه های معجزه خاموش رو نقد کنی و در آخر هم بگی که داریوش و همکاراش عجله داشتن این آلبوم خراب شده(اینجا دیگه باید از خنده ترکید)
    نقد شما دارای ایرادات فنی واساسی بسیار زیادی هست
    گفته بودی داریوش کم کاره (در کل آثار داریوش چه از نظر کمی و چه کیفی همیشه یه سر و گردن بالاتر از بقیه بوده البته اشتباهات آماری در نقدت یکی دو تا نبود)
    در کل بگم نقدت سراپا اشکال و ایراد بود که دوستان به بعضیهاش اشاره کردند و در آخر جواب واضحی هم به اونها ندادی
    البته دوستان به خیلی از اشتباهاتت هم اشاره نکردن (اگه جواب اینا رو بدی به بعدی هاش هم می رسیم)
    سلام دوست عزیز
    منتظر جواب آرش باشید
    متشکرم

  30. دوباره سلام
    نظریه من هم درباره آلبوم اینه:
    این آلبوم هم به سرنوشت آلبومهای بی نظیر دیگه ای دچار میشه که برای درکش باید به عامه فرصت داد(مثل شب نیلوفری ،امان از ، راه من )
    اصولا آلبومهای پر محتوا همیشه همین سرنوشت رو دارند
    به نظر من در کل این آلبوم حتی از بعضی از آلبومای قبلی داریوش هم پر بارتر و با قابلیتهای فنی بالاتری هست
    جان مایه ی آلبوم عشق و آزادی و امید هست
    چیدمان آلبوم از نظر انتخاب شعر و آهنگ باز هم مثل همیشه به جا و حساب شده هست
    در واقع این قدرت بالای اجرای داریوش هست که دست اونو در انتخاب شعر باز میذاره وگرنه اجرای به این زیبایی چنین اشعار ثقیل و سنگین با این کیفیت کار هیچکس دیگه ای نیست
    حتی روی چیدمان آثار در آلبوم هم بسیار متفکرانه و با ریزبینی فوق العاده ای کار شده (داریوش عجله نکرده شما عجله میکنی یه کم فرصت بیشتری بذار تا از این آلبوم یاد بگیری)
    همدرد یک عاشقانه ناب و بی نظیره کار داریوش و محمد شمس فوق العاده زیباست
    فقط «دلتنگم» و» ساعت شوم» از نظر ملودی کمی ضعیف به نظر می رسند که البته باز قدرت اجرای داریوش این آثار رو بالا میکشه و اونها رو از نظر فنی آثاری در خور معرفی میکنه
    شطرنج:
    آلبوم با لحن معترضانه همیشگی داریوش شروع میشه و صدای داریوش باعث تبلور معانی بلند شعر زیبای روزبه زاده میشه (بی دلیل به داریوش» سلطان عالم معنا» نمی گن)
    تقویم:
    یکی دیگر از آثار ایدئولوژیک داریوش در این آلبوم تکرار میشه در آثار قبلی هم داریوش از این دست آثار عظیم وعمیق که با جهانبینی مخاطبین سرو کار داره داشته
    مثل آثار به یاد ماندنی
    جنگل (ایرج جنتی عطایی – بابک افشار)
    پنجره(ایرج جنتی عطایی – بابک بیات
    آینه (اردلان – زولاند – آرمن آهارونیان)
    نیایش (اردلان – زولاند – منوچهر چشم آذر)
    نیستی(اردلان – زولاند – منوچهر چشم آذر)
    در این بن بست (شاملو- افشار – پژمان)
    متولد شدن اصطلاحاتی چون داریوشیم بی جهت به همین خاطراست (من این رو تایید یا تقبیح نمی کنم) چون همواره در هر آلبوم داریوش به دنبال طرح یک تفکر در جامعه ی بیمار خود است
    البته یکی دیگه از این دست کارهای داریوش به نام » صبح بهار » قراره که به صورت رسمی به بازار بیاد که واقعاً شاهکاره
    تنظیم تقویم کار سلطان تنظیم ایرانه استفاده از سازهای متنوع که سبک کاری آقای چشم آذر هست
    کار داریوش هم که مثل همیشه استثنایی
    با این کیفیت خواندن کار هر کسی نیست
    طاهر یه مثال از نوع ادای کلمات توسط داریوش زد ولی خیلی زیادتر از اینکه ما بخوام اینجا لیست کنیم
    شما به ویبره ای که داریوش روی کلمه » است » ( تاریخ مرگ و ماتم است) میده دقت کنید(در ثانیه 43)
    بعد از آلبوم» راه من» شهیار قنبری گفت این آلبوم بلوغ تکنیکی داریوش بود و من فکر میکنم بلوغ تکنیکی داریوش تمام شدنی نیست
    در ساعت شوم ،دلتنگم، تصویررویا، همدرد و آواز پریها تکنیک ناب داریوش و جنس صدای او که همواره به اشعار روح میده و اونها رو زنده میکنه جلب نظر میکنه .در این وضعیت نابسامان موسیقی ما که به ضرب و زور افکتهای کامپیوتری صدا هم نمی توانند مخاطب جذب کنند داریوش همواره قدرت اجرای خود را برای تقدیم زیباترین ها به هوادارانش به کار می بندد

    لحن داریوش در تقویم هم معترضانس با این تفاوت که در ساعت شوم و شطرنج داریوش به دنبال آزادی افراد از تبعیض و ظلم و بی عدالتی هست ولی در تقویم به نوعی میخواد انسانها رو از دست خودشون و افکار بیهوده و کهنه وفرسوده آزاد کنه (مشابه با آثار به یاد ماندنی دیگه مثل دیوار:
    من راه تورا بسته تو را مرا بسته امید رهایی نیست وقتی همه دیواریم)
    در واقع در این آلبوم داریوش میخواد از ظلمت و سر در گمی که افراد گرفتار اون هستند(شطرنج ساعت شوم تقویم دلتنگم ) با معجزه ای که به دست خود اونها میتونه شکل بگیره البته با یک جنبش یا یک رفرم ایدئولوژیک ( تقویم معجزه خاموش دلتنگم )به عشق و آزادی برسه (همدرد تصویررویا آواز پریها)

    شبتاب هم در واقع جایی که مخاطب رو از آسیبهای فکری و اجتماعی به امید به خود باوری و پالایش عقیده دعوت میکنه و داریوش با کلام شهیار از اختناق و سستی عقیده مخاطب رو به دامان عشق و عرفان رهنمون میکنه
    یکی شده با زمین بال کفتر مگه نه

    هنوز دست تو تنها خود سازه مگه نه
    صدای تو بی پایان سر آغازه مگه نه
    نترس از این سیاهی تو شبتابی مگه نه
    و» راهی» هم حسن ختام خوب و به جا برای این آلبوم مثل» تلنگر» برای آلبوم راه من

    خیلی نوشتم ولی آلبوم معجزه خاموش بسیار با ارزش و پر بار است ونکات مثبت و شاهکارهایی که در هر اثر آن ارائه شده فرصتی حتی بیشتر از آن 10 سالی که جناب طاهر گفته بود می طلبد تا اثر خود را بر زندگی و عقاید مردم بگذارد(البته اگر بخواهند و بتوانند از آن سود ببرند که درباره داریوش این اتفاق همواره افتاده)
    در ضمن آرش خان شما با این نقدی که کردید معلوم شد فسفری برای سوزاندن ندارید ولی به قول استاد:

    بوی گندم سالیان درازی وقت می خواست تا ناخود آگاه به مردم بفهماند سهم آنها از گندم فقط بوی خوش آن نیست ولی حیف که بسیاری از انسانهای هر روزی یک زندگی فئودالیسمی از نوع آن روزی خود را دارند

    آه ای من جان خسته …
    امروز که دلتنگم نا گهانه طغیان کن
    شهر بهت و بهتان را به حادثه مهمان کن

  31. پاسخ به واروژان:
    0- بنا به مسائلی که در ادامه نوشته‌ام، اصلا نمی‌خواستم به اعتراضی چنین بی‌ربط و لجوجانه پاسخ بدم، ولی به‌هرحال این‌کار رو کردم. امیدوارم کامنت بعدی شما منطقی‌تر و مستندتر باشه، چون در غیر این‌صورت نمی‌تونم خودم‌رو به‌نوشتن پاسخ قانع کنم.
    1- دوست گرامی، کسی نخواسته «نظریات خام و غیر کارشناسانه خودش رو به دیگران تحمیل کنه»، مسئله اینه که مخاطب باید آزاد باشه نظرش رو درباره‌ی همه‌چیز بیان کنه و البته دلایل خودش‌رو هم ارائه بده، حالا رد یا قبول این دلایل و اصولا درک منظور نویسنده، به حدود و صغور خواننده‌ی نقد بستگی داره.
    2- ظاهرا شما، کم‌کار بودن داریوش رو قبول ندارین، شاید داریوش طیّ سال‌های اخیر آلبوم‌هایی داشته که فقط در اختیار شما قرار گرفته و ما بی‌خبریم!
    3- فرمودین که «نقد شما دارای ایرادات فنی و اساسی بسیار زیادی هست»، ممکنه خواهش کنم به تعدادی از این ایرادها اشاره کنید؟ چون در سراسر مثنوی هفتادمن کاغذی که مرقوم فرموده بودین صرفا نظرات خودتون‌رو جار زدین و هیچ‌جا به این ایرادات اشاره‌یی نفرمودین.
    4- فرمودین‌که درک این آلبوم مثل «شب نیلوفری»!! «امان از…» و «راهِ من» زمان می‌بره؛ بنده اولا در شگفتم که شما با کدوم منطق درخشانی آلبوم‌های فوق‌الذکر رو با «معجزه‌ی خاموش» مقایسه کردین، و در ثانی حقیقتا هنوز نفهمیدم که «امان از…» و «راهِ من» چی داشته که امثال حضرت‌عالی و آقاطاهر برای درکشون باید سال‌ها فسفر بسوزونید!؟ والله ما همون بار اولی‌که این آلبوم‌ها رو شنیدیم ارزش بی‌نظیرشون رو بلافاصله و بدون هیچ حرف و حدیث و چون و چرایی فهمیدیم، نمی‌دونم شما دیگه چه نوابغی هستین! (کاوه جان، تو متوجه می‌شی که این جماعت چرا این‌جوری هستن، واقعا اینا رو جدی می‌گن یا شوخی می‌کنن؛ و یا تو هم مث من راستی‌راستی گیج شدی؟)
    + دلم نمیاد نپرسم که آخه چطور دلتون اومد «شب نیلوفری» و «راهِ من» رو کنار هم بذارین و با هم مقایسه کنین!؟
    5- افاضات شما البته بسیار متناقضه: یک‌جا با تمسخر به اصطلاحی‌که به‌کار برده بودم (فقر ملودی) تاخته بودین و چند خط پایین‌تر مجبور شدین اذعان کنین‌که: «دلتنگم» و «ساعت شوم» از نظر ملودی ضعیف هستن! اولا با اون دفاع جانانه‌یی که کرده بودین، دیگه هیچ جایی برای انتقادِ کسی (حتی خودتون) از این آثار باقی نمونده، و درثانی وقتی جناب‌عالی با این پایه‌ی رفیع معلومات و «بیش از 10سال صرف وقت روی هر آلبوم داریوش»، می‌تونین از این آثار انتقاد کنین، خب چرا ما نتونیم!؟
    به مابقی افاضات حضرت‌عالی کاری نداریم و می‌گذریم، جز این گاف وحشتناکی که دادین و داریوش رو «سلطان عالم معنا» لقب دادین! استاد بزرگوار؛ اولا اون «سلطان غم» بود نه «عالم معنا»، و درثانی «عالم معنا» هیچ‌ربطی به «معنی و مفهوم ترانه» نداره و اونی نیست که سرکار فکر می‌کنین، فقط کافی‌یه کمی بیشتر مطالعه کنین، فقط همین…
    مؤخره: باز هم دلم نمیاد نپرسم که با کدوم دلیل و منطقی اسم خودتون‌رو گذاشتین واروژان!؟ آیا فکر نمی‌کنین باتوجه به سطح سواد و معلوماتتون، این‌کار توهین بزرگی به جایگاه و مقام بی‌همتای اون هنرمند بزرگ باشه!؟

  32. سلام.
    من از این نقد شما واقعا تعجب کردم. ابته به یک چیز ایمان دارم اونم اینه که شما داریوش رو نشنیدید. ولی منم سعی میکنم بدون در نظر گرفتن احساسم نظرم و بگم.
    در مورد شعر ها همون طوری که گفتی داریوش تو انتخاب شعر و موسیقی بینظیره! پس نمیشه که تو این آلبوم این قضییه صورت نگرفته باشه!
    در مورد شعر بسیار عاشقانه ی آقای جنتی عطایی هم باید خیدمتون بگم که خودتون جواب خودتون رو دادید و گفتید که خودش خیلی با تجربه است.
    یعنی ایرج شعرشو گفته فرید آهنگشو ساخته , داریوشم خونده بعد شما میگی شعر خرانه؟!!!
    شما میگید مفهوم این آلبوم با آۀبوم های قدیمیتری داریوش فرق داره! خوب نباید این طور باشه؟ ما باید بیایم ببینیم جامعه مون احتاج به چی داره. اردلان شعر های زیادی به داریوش داده ولی الان با این وضع مملکت میاد شعر تقویم رو میگه که باز شما میگی آهنگشم بده!!!…
    ما حدودا 3 هفته ی پیش با فرید زلاند صحبت کردیم. ایشون دربارهی این آهنگ این طور گفتند که خواستشون این بوده که آنگی جمون پسند از آب در بیاد که خدا رو شکر همین طور هم شده.
    اگر هم در باره ی بدقولی داریوش میگید. باید بدونید که مافیا بازیه کمپانی های لس آنجلسی این بازی را در آورده.
    البته داریوش تصمیم گرفته آلبوم هاش رو خودش بده بیرون و قراره 2 تا آلبم دیگه هم امسال بده که یکیش صفره.
    ممنون
    http://www.DariushEghbali.Tk

  33. داریوش این کارش شاهکاری دیگه برای موسیقی شده بخصوص اشعار انتخابیش
    حالا شاهکار که نه ولی خوب …

  34. به نظر ِ من این آلبوم هم مثلِ آلبوم های گذشته بسیار زیبا بود !
    هم از نظرِ ترانه هم آهنگ و هم اجرا !
    از ده آهنگِ این مجمو عه :
    4 ترانه از ایرج جنتی عطایی
    2 ترانه از اردلان سرفراز
    1 ترانه از شهیار قنبری
    ترانه ی شطرنج که فوق العاده زیبا بود و از شاعری گمنام ولی توانا
    ترانه ی تصویر رویا هم ترانه ای زیبا از روزبه بمانی ترانه سرایِ جوان و توانا بود
    در این میان فقط به نظرِ من ترانه ی همدرد ترانه ای ساده و غیر عمیق بود که در عوض ملودی و اجرایِ زیبایش ، کمبودِ ترانه را جبران کرده !
    از 10 ترانه 9 ترانه اش خوب بودند و باز می گویید ضعفِ ترانه ؟!
    به نظرِ من این آلبوم عالی بود ! و من هر چه بیشتر گوش می کنم بیشتر دوستش می دارم …
    این مشکل هنر مندان نیست که ما با ترانه های قدیمیشان خاطره داریم و خو گرفته ایم و هر چه که بسازند باز هم جایگزین قدیمی ها نمی شوند !

  35. aman az darke payin ,aman az maghze kochik
    benazare man shoma albume digar honarmandan ro naghd konid kheyli behtare ta albume ostad dariushe eghbali ra …
    pishnahad midam montazere albume kamran o hooman bashid ba hamrahiye digar honarmandan
    chizi ke moshakhase in album enghadr khob boode va shoma enghadr hesadatetoon favaran karde ke dige az khob bikhod shodid va nemidoonid chi begid
    in album age hanooz az dide edeyi delchasb nist bekhatere ine ke enghadr sangie ke nemifahmanesh
    ishala chand sal dige mibinimeshoon
    DARIUSH hamishe binazir bode hast va khahad bood
    DARIUSH hamishe DARIUSHE
    hamishe …
    moteasefam age khanandeyi ke fanesh hasty kare khodesho balad nis va baes mishe tarafdarash in jori oghdeyi beshan 😀

  36. پاسخ به افشین داریوشی:
    1- افشین‌جان انتقاد کردن دلیل بر نشنیدن نیست، موسیقی ما در دهه‌ی 50 از رهگذر همین انتقادات به اوج شکوفایی خودش رسید.
    2- بنده هم عرض نکردم که اشکالی در ترانه‌ها وجود داره (غیر از انتقادی‌که به جنّتی‌عطایی داشتم) به‌نظرم دراین‌جا سؤتفاهم پیش اومد. منتها نکته این‌جاست که هنرمند همیشه در اوج نیست، کارش زیر و بم داره ولی اگه عیارش بالا باشه (مث داریوش، جنّتی‌عطایی و شهیار) همیشه فاصله‌ی کیفی خودش‌رو با دیگران حفظ می‌کنه. همه‌ی حرف ما هم همین‌جاست که با بیان انتقادات بتونیم به اعتلای هنر کشورمون کمک کنیم. ما از داریوش انتظار داریم بعد از چندسال سکوت، آلبومی به‌مراتب بهتر از این بیرون می‌داد؛ چون عیار و مقام و مرتبه‌اش رو به‌خوبی می‌دونیم.
    3- درباره‌ی جوان‌پسند بودن با شما موافق نیستم. نمی‌دونم چند سالتونه ولی من‌که 23-22 سالمه با ترانه‌های قبلی داریوش هرروز زندگی می‌کنم و اصلا احساس قدیمی بودن هم ندارم. مگه ترانه‌های بی‌نظیر آلبوم معرکه‌ی «راهِ من» پیرپسند هستن؟ مگه ترانه‌های «آشفته‌بازار» رو ما جوونا گوش نمی‌دادیم و نمی‌دیم؟
    4- درباره‌ی مافیابازی البته درست گفتین و باهاتون موافقم. به‌نظرم داریوش بهترین کار رو کرد که شرکت خودشو تأسیس کرد. این‌طوری می‌شه امیدوار بود که روال سال‌های گذشته دیگه تکرار نشه. درمورد آلبوم مفقودالاثر «صفر» هم، خدا از دهنتون بشنفه! (والله ما که مردیم از بس انتظار کشیدیم)
    5- راستی چه اسم قشنگی‌رو برای خودتون انتخاب کردین. آفرین.
    + پاسخ به امیرمحمد رو هم بخونین.

  37. پاسخ به UI: البته شاهکاری نسبت به آلبوم‌های دیگران؛ اگرنه در رده‌ی آثار خودش گمون نمی‌کنم نسبت به «امان از…»، «نفرین‌نامه» و «راهِ من» اثر برجسته‌تری باشه. شایدهم انتظارات ما بالاست، اون‌قدر شاهکارهای جاودانه ازش شنیدیم که به این‌نوع آثار خو نمی‌گیریم!

  38. پاسخ به امیرمحمد:
    خب همه‌ی مسئله این‌جاست! به‌نظر شما از 10 ترانه 9تاش «عالی» هستن، به‌نظر من تعداد کمتری واجدِ صفتِ «خوب» و تعدادِ خیلی کم‌تری از این 10تا واجدِ صفتِ «عالی» هستن. همه‌ی تفاوت در همینه؛ شما نظر خودتون‌رو گفتین و من هم نظر خودم‌رو؛ درحالی‌که از نظر خیلی‌ها حتی نظر شما هم نادرسته و تمام 10ترانه شاهکار هستن. اگه نتونیم به حرف همدیگه گوش بدیم، و اگه نتونیم فرق «نقد» رو با «تخریب» تشخیص بدیم، چه فایده‌یی داره؟ کجا رو می‌خواهیم بگیریم و به‌کجا می‌تونیم برسیم!؟

  39. پاسخ به هستی (hasty):
    ضمن تشکر از مراحم بی‌پایان و الطاف صمیمانه‌ی شما، دعوت می‌کنم کامنت‌های قبل (پاسخ به افشین داریوشی، UI و امیرمحمد) رو مطالعه بفرمایید شاید افاقه کرد؛ واقعا امان از درک‌های پایین و مغزهای کوچیک!

  40. سلام
    هر کی غیر شما اسم واروژان رو ببینه می فهمه که من از روی علاقه این اسم رو انتخاب کردم
    دوست عزیز من گفتم برای اینکه تاثیر این آثار بی نظیر رو در زندگی مردم ببینیم 10 سال وقت میخواد
    طاهر هم همینو گفت که تو با اون هوش سرشارت نفهمیدی
    فقر ملودی در کل یک آلبوم با ضعف ملودی در دو ترانه خیلی فرق داره
    درباره سلطان عالم معنا هم کمی بیشتر تحقیق کن(مثل تحقیق خوبی که در مورد احمد پاداش کردی)
    من حالا دیگر باور دارم که تو داریوشرو نمی تونی بفهی و باید از کارهای سطح پایین تری شروع کنی
    اشتباهات عمده ی نقدت
    فقر ملودی
    اشتباه تاسف بار ایرج جنتی
    عجله و شتاب اردلان عطایی داریوش
    اون چیزایی که نوشتم فقط به خاطر نتیجه گیری ناشیانه تو از این آلبوم بود که بدترین سوتی تو بود
    میخواستم بیشتر با آلبوم آشنا بشی و بی مغز حرف نزنی
    معجزه خاموش یه معجزه خاموشه فوقالعادس

  41. در ضمن شما به بقیه اشتباهاتی که دوستانم به اون اشاره کردند هم نتونستی جواب منطقی بدی و حالا منتظری من دوباره برات لیست بنویسم
    مثلا گفتی فقط 3 ترانه معترضانه هستند و بار سیاسی دارند
    این خیلی سوتی بزرگی بود که بعدا برای جناب طاهر اسم 6 تا ترانه رو لیست کردی و گفتی کجای اینا معترضانس؟
    این هم شد نقد اونم برای کارهای بزرگی این چنینی
    درباره 10 سال هم به اون جمله استاد دوباره فکر کن بابا حرف ما رو قبول نداری حرف استاد رو چی (آخر من و طاهر می میریم شما هدایت نمی شی)
    در ضمن من به خاطر ارادت خاص خودم به عالیجناب واروژان این اسم رو انتخاب کردم و لااقل مثل شما اسم اشخاص رو با اطلاعات ناقص خودم زیرو رو نمی کنم
    در ضمن کسی که میگه داریوش بیشتر ملودیهای آثار خودش رو ساخته خیلی سوتی بزرگی داده و اصلا دیگه نقدی که این آدم میکنه ارزش بحث کردن نداره
    آه ای من جان خسته …
    ناگهانه عصیان کن
    شهر بهت و بهتان را به حادثه مهمان کن

  42. پاسخ به واروژان:
    1- آلبوم انقلابی و تاریخ‌ساز The Wall از پینک‌فلوید هم برای تأثیرگذاری به 10 سال زمان نیاز نداشت، یعنی معجزه‌ی خاموش از اون‌هم عظیم‌تره!؟
    2- سفسطه! وقتی سخن از «عظمت» و «بی‌مانندی» یک آلبوم موسیقی درمیان باشه، دیگه فرقی بین «فقر ملودی در کل آلبوم» با «ضعف ملودی در یکی‌دو ترانه» وجود نداره؛ سفسطه! سفسطه!
    3- سلطان عالم معنا: امیدوار بودم به‌خاطر افزایش اطلاعاتتون هم که شده قدری مطالعه و تحقیق کنین، ولی گویا راست گفته‌اند که ترک عادت موجب مرض است! لطفا این‌جا رو بخونید (لغتنامه‌ی دهخدا):
    http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-c9cdeecb9c6e4b7589d6956bc302c590-fa.html
    4- «اشتباهِ تأسف‌بار ایرج جنّتی»!؟ 🙂 کدوم اشتباه!؟ آیا دلیلی برای اثبات اشتباه بودن حرف‌هام در چنته دارین!؟
    5- «عجله و شتاب از سوی اردلان سرفراز»!؟ حاشا و کلا! دروغ هم به‌دهن ما می‌گذارین رفیق شفیق!؟
    6- به‌کدوم انتقادات جواب منطقی و درستی ندارم!؟ لطفا دقیقا مشخص کنید و البته توضیح بدین که به چه دلیل جوابم منطقی نبوده؛ البته فقط اگر بتونین ثابت کنین…
    7- دست پیش ننداز نازنین، این‌که گفتم 3ترانه و بعد به رفیقمون تخفیف دارم و به 4 افزایشش دادم، دلیل نادرستی حرفم نیست؛ چرا نیمه‌ی دیگه‌ی لیوان رو نمی‌بینین!؟ چرا از اون 6 ترانه‌ی غیرسیاسی که لیست کرده بودم حرفی نمی‌زنین!؟ به این‌جا که رسید نطقتون کور شد!؟
    8- علاقه به واروژان: هیهات از این ارادتمندان کورذهن و کوردلی که مصداق بارز دوستی خاله‌خرسه هستند. به‌یاد اون دانشمندی افتادم که از کوچه‌یی می‌گذشت، احمقی که با همه سر جنگ داشت به او خندید، و دانشمند که فکر می‌کرد خنده‌ی احمق دلیل بر سنخیتی با خود اوست، از شرش معتکف شد و به‌خدا پناه برد!
    + ای‌کاش پاسخ نمی‌دادم، ولی دلم نیومد معنای «عالم معنی» رو متذکر نشم، دلم نیومد…

  43. به هر حال صورتی جان من مطمئنم که تو از داریوش چیززیادی نمی دونی و خیلی بده که یکی مثل تو با این شناخت کم از داریوش و با یکسری اطلاعات پخته نپخته درباره موسیقی بیاد و یهو بخواد معجزه خاموش نقد کنه
    درباره شبتاب هم من فکر کنم تو به خودت تخفیف دادی نه به طاهر
    طاهر هم خوب کاری کرد که اصلا به طوماری که نوشتی اعتنا نکرد و بهت گوشزد کرد که یه اثر رو کمپلت جا انداختی
    به هر حال جوابهایی که میدی اصلا قانع کننده نیست البته حرفی که از روی هوا زده میشه در نهایت جای دفاع کردن هم نداره
    فقط الکی داستانسرایی میکنی و مثل این تازه به دوران رسیده های موسیقی دانسته های خودت رو بدون اینکه ربطی به بحث داشته باشه سر هم بندی میکنی
    درباره عالم معنا و ملودی سازان داریوش هم تقصیری نداری
    همینقدر که تو نقدت معلوم بود داریوش رو میشناسی نه بیشتر
    سفسططه هم لغت قشنگیه ها… ادبیاتیه… ببینم معنیش این کارهایی که میکنی نیست؟
    از متذکر شدنت هم ناراحت نشو من هم به نوبه ی خودم از خیلی تذکراتی که خودم و بقیه بهت دادیم پشیمانم چون نه پاسخ درستی دادی نه زیر بار رفتی

  44. جناب طاهر سلام
    شما قبلا با مستعار ((پروانه ای در مشت)) در ماهنامه خاکستری متعلق به طرفداران ابی مطلب نمی نوشتی ؟
    از نوشته هات این حدس رو میزنم

  45. دوست عزیز. شما در نظرات مغرضانه ی شما پیداست که در حدی نیستی که در مورد اثار داریوش اظهار نظر کنی. اگه بغز یا کینه ای دارید بجای ریختن بر سر هنر و هنرمند به جای مناسب تری منتقل کنید. هرچند از قدیم گفتن: به حرف گربه سیاه که بارون نمیباره!

  46. وای بر هنرمندان ما که انسان های دون پایه ای چون تو به نقد آثارشون میپردازند. واقعا متاسفم واسه این دیدگاه کزاییت.

  47. بعضی انسانها برای اینکه احساس مهم بودن کنند و یا وانمود کنند از دانش بالائی برخوردارند به کسانی اعتراض میکنند و عیب میگیرند که میدانند هیچوقت نمیتوانند به جایگاه او حتی نزدیک شوند زیاد نقد بالا را جدی نگیرید

  48. ghoflaye khooniye sandooghcheye ma hezaroon sale gom karde kelide…

  49. کاملا مخالفم.من با این آلبوم عاشق داریوش شدم

بیان دیدگاه