پیشوای آلمان پس از خودکشی آدولف هیتلر چه کسی بود ؟

کم و بیش همه از اتفاقات جنگ جهانی خبر دارید و می دانید که چه کسانی متحدین بودند و چه کسانی متفقین و … شاید شاخص ترین چهره جنگ جهانی دوم آدلف هیتلر پیشوای آلمان نازی بود  که طراح اصلی جنگ جهانی دوم  بود. هیتلر ظاهرا در می سال 1945 خودکشی کرده است {البته هنوز هم این مسئله را خیلی ها قبول ندارند} ولی بعد از مرگ هیتلر آلمان چه شد ؟ چه کسی پیشوای ملت سرخورده و شکست خورده آلمان شد ؟

وی یکی از فرماندهان نیروی زیر دریایی آلمان در جنگ جهانی اول بود که در جنگ مزبوردر سال 1918 اسیر انگلستان شده بود و در ژوییه سال 1919 نیز آزاد شده بود. نام وی دریا سالار فن دونیتز بود. فرمانده کل نیروهای زیر دریایی آلمان در جنگ جهانی دوم بود.

فن دونیتزوقتی به آلمان بازگشت کشور آلمان دیگر نیروی زیر دریای نداشت و طبق قرارداد تسلیحات دریایی انگلستان و آلمان {منعقد شده در 18 ژوئن 1935} دولت آلمان متعهد شده بود که ظرفیت کشتی های جنگی، سی پنج درصد کشتی های جنگی انگلستان باشد. وی در آن زمان مجبور شد که در نیروی دریایی خدمت کند. در ژوئیه سال 1935 میلادی فن دونیتز ناخدای رزم ناو امدن بود، بعد از سفری در اطراف افریقا و اقیانوس هند به آلمان بازگشت و در همین هنگام دریاسالار ریدر فرمانده نیروی دریایی آلمان به وی دستور تشکیل مجدد نیروی زیردریایی آلمان را داد، البته در همان زمان دولت آلمان پیمان ورسای را  دورانداخت و از زیر قیود این پیمان ننگ آور خارج شد.

در طول جنگ جهانی دوم اتفاقات زایدی برای دریاسالار فن دونیتز افتاد که به دلیل طولانی بودن اتفاقات از شرح آن ها خودداری می کنم.

در روز سی ام آوریل سال 1945 میلادی  از طرف دبیر کل حزب نازی به فن دونیتز تلگرافی زده شد بر این مضمون وی به عنوان جانشین پیشوای آلمان انتخاب شده بود.

فن دونیتز هم مانند خیلی ها باور نمی کرد که هیتلر خودکشی کرده باشد! وی در اولین روز می 1945 در اعلامیه ای رادیویی خبر جانشینی خود را به مردم آلمان داد و در اعلامیه دیگری خطاب به قوای مسلح آلمان از آنها خواست که تا جایی که می توانند در مقابل ارتش کمونیست مقابله کنند .

فن دونیتز عقیده داشت که ارتش از جبه مشرق عقب نشینی کند تا در جبهه غرب مقابل انگلستان و آمریکا موضع بگیرند و در هنگام تسلیم بلاشرط به انگلستان و آمریکا تسلیم شوند.

درروز سوم ماه می فن دونیتز در ازای تسلیم کردن نیروی دریایی و زیر دریایی به انگلستان مانع بمباران هوایی شهرها و بنادر آلمان شد و …

فن دونیتز بعد از تسلیم بلاشرظ کابینه ای تشکیل داد، وی بعد از تسلیم بلاشرط آلمان وظیفه خود را تمام شده دید و خواست که استعفا بدهد ولی وزیر امور خارجه مانع این کار شد ودلیلش هم این بود که اگر فن دونیتز استعفا بدهد چون در آلمان یک دولت مرکزی وجود ندارد دول آمریکا، انگلستان،فرانسه و روسیه بخود حق می دهند که هر کدام از مناطق اشغالی خود را مبدل به یک کشور جداگانه نمایند!

فن دونیتز با درایت وزیر امور خازجه خود در راس امور ماند تا بهانه ای برای تجزیه آلمان به دست آنها نیفتد.

طبق گفته خود فن دونیتز روس ها نمی خواستند آلمان دارای یک حکومت مرکزی باشد و حکومت در داخل منطقه اشغالی شوروی را اداره نمایند! چرچیل از فن دونیتز حمایت کرد ولی آیزنهاور برای ثابت کردن دوستی خود نسبت به روس ها در پانزدهم می به وی گفت که باید برکنار شود وبه نوعی مقدمات از بین بردن آلمان را فراهم کند!

در روز 23 می،  فن دونیتز به همرا دو تن از همکارانش به محل کمسیون نظارت متفقین احضار شدند و به آنها اعلام شد که  به عنوان اسیر جنگی توقیف و حکومت آلمان هم منحل می شود.

—————————————————————————

لنگ نویس:

1-برگرفته از کتاب فرمانده بعد از خدا، به قلم دریاسالار فن دونیتز، ترجمه ذبیح الله منصوری .

2- کتاب جالبی بودکه سه بخش متفاوت از هم داشت ، جزء کتابهایی که دست دوم خریدم !

3- حس خوبی دارم، البته بعد از دیدن یه فیلم مستند خیلی هم بهتر شدم! چه فیلمی ؟ صبر کنید تا در موردش بنویسم !

با سپاس کاوه گیــــــلانی

هیتلر مردی که بیش از هر چیزی وطن پرست بود!

خیلی ها دیدی که از هیتلر دارند یک دیکتاتور، آدم کش و … بود. حتی من خودم هم قبل از خواندن نبرد من همین فکر رو می کردم، ولی هیتلر هر چیزی که بود به خاطر کشورش دست به جنایت زد. هیتلر مردی بود که اگه مقداری از غرور خودش کم می کرد شاید که نه، مطمئنا الان خیلی چیزها طور دیگه ای بود! پیشنهاد میکنم که حتما کتاب نبرد من رو بخونید چون احتمال زیاد نظرتون در موردش عوض میشه.

adolf_hitler.jpg

در سال 1924 که آدولف هیتلر به اتهام خیانت به کشور در قلعه (لندر برگ) زندانی بود متن کتاب نبرد من را به منشی خود (رودولف هس) که با او هم زندان بود دیکته کرد. در این کتاب او آینده و اصول اساسی کشور را از نظر سیاسی و اصلاحات داخلی شرح می دهد. جلد اول نبرد من در پاییز سال 1925 و جلد دوم آن در بهار سال 1927 انتشار یافت. با وجود اینکه سبک نگارش کتاب بسیار ناهنجار است، اما در دوره زمامداری حزب نازی به استثنای انجیل پرفروش ترین کتاب در آلمان بود و جزو برنامه درسی دانش آموزان قرار داشت که هر دوجلد ترجمه شده و یکجا در یک جلد منتشر می شود. در ادامه بعضی از جمله های جالب کتاب از دیدگاه کاوه گیلانی :

1- زن ناتوان در هر وضع و مقام احتیاج به پشتیبانی و حمایت شوهرش دارد به همان نسبت یک ملت هم مانند زن ناتوانی است که بایستی دارای یک رهبر یا فلسفه زندگی باشد تا بتواند با این فلسفه به زندگی خود ادامه دهد، اما کدام فلسفه و اسلوبی است که قادر به هدایت ملت ناتوان باشد باید این فلسفه را در بین ملت به دست آورد. (هیتلر در عرض دو سال اصول فلسفه دموکرات را به خوبی شناخت)

2- روز به روز تردید و نگرانی من افزایش می یافت و هر چه بیشتر به آنان نزدیک می شدم به نظرم این طور می رسید که این قوم از لحاظ رفتاری با سایر افراد آلمان تفاوت فاحش دارند. عقیده داشتم که تمام انقلاب های داخلی و اختلاف سندیکاها و مخصوصا رواج مارکسیست زیر سر آنهاست. یهودیان از لحاظ عقیده به دو دسته تقسیم می شدند، دسته کمی یهودی آزادی خواه بودند که چندان خطری نداشتند، اما یهودیان وابسته به صهیونیست که با آنها هم نژاد نبودند ولی از لحاظ عقیده و مذهب مشترک بودند نمی توانستند آلمان را وطن خود بدانند و از این جهت خطرناک بودند.

3- من اطمینان کامل داشتم که بالاخره یک روز خواهم توانست به مقصود نهایی خود برسم و در برابر این هدف مقدس تحمل هرگونه رنج و مشقت دارای ارزش بود.

4-ساختمان انسان طوری است که با میل و رغبت کامل از اصول مسلم طبیعت و قوانین آن اطاعت می کند.

5-عدم توانایی گردانندگان سیاست آلمان ریشه ای داشت که باید اساس آن را در مجلس رایش جستجو نمود.

کتاب نکات جالبی داره که در حوصله این وبلاگ نیست!

راستی توی یه گفتگوی خیالی هیتلر به ناپلئون گفت:

من متاسفم که تو برای پول جنگیدی، چون من برای شرافتم جنگیدم.

ناپلئون با خونسردی جواب داد:

ما هر دو برای چیزهایی که نداشتیم جنگ کردیم!

—————————————————————————-

پانویس:

1- بر گرفته از کتاب نبرد من به قلم آدولف هیتلر

2- جایی شنیدم که امروز روز به قدرت رسیدن هیتلر بود، به نظر من هیتلر یک وطن پرست بود و همیشه وطن پرست ها برای من قابل احترامند.

با سپاس کاوه گیــــلانی