تماشای فوتبال و نهیب شبانه !

فوتبال ورزشی که به عقیده بسیاری ورزش دیوانگان است ، دلیلشان هم بر این اصل استوار است که چرا 22 مرد {در مملکت اسلامی ما فقط مرد ها را مشاهده کرده ایم} به دنبال یک توپ می دوند و نمی روند از بقالی سر کوچه برای خود توپی تهیه کنند! و دیوانه تر هم کسانی هستند که فوتبال را تماشا می کنند !

شب گذشته ملت غیور و همیشه در صحنه و فوتبال دوست کشتی گیر ایران خود را آماده کرده بودند برای تماشای بازی فوتبال !  راستش از آنجایی که قطعی برق کاهش یافته بود و مردم می توانستند دعاهایشان برای امر ورزش متمرکز کنند و از وقوع فاجعه پکن جلوگیری نمایند ! بماند که عده ای دعاهایشان در جهت عدم نتیجه گیری تیم ملی متمرکز کرده بودند و …

از حواشی که بگذریم فکر کنم باید به مقوله تماشای فوتبال در منزل دختر خاله بپردازیم، مادر گرامی به همرا ه خاله خانم و دختر خاله ها درمنزل یکی از دختر خاله ها گرد هم آمده بودند تا ضمن بررسی کل اتفاقات فامیل ، گیلان ، ایران ، جهان و کهکشان راه شیری و الا ماشاالله …. برای زمستان توشه پیاز سرخ کرده آماده کنند ! پس ما هم مجبور شدیم که شب را در منزل دختر خاله عزیز سر کنیم ، بماند که یکی از فرزندان دختر خاله بزرگمان با هیکلی به اندازه موش در حد یک بولدزر ظاهر شده و امان و آسایش را از همه سلب کرده بود ، خبر ها هاکی از این بود که حاج میثاق {حدودا 5 سال دارد} فرا منطقه ای هم عمل کرده بود و ضرب شصتی به همسایه ها هم نشان داده بود !

بساط افطاری و به قولی رسیدن به وجود پهن شد و از آنجایی که موجود گرسنه ای مانند من خانه دختر خاله و پسر خاله حالیش نمی شود خندق بلای خود را تا حد انفجار پر کردم !

بعد از افطار به اجبار شیطنت های میثاق را تحمل می کردیم و البته گاهی اوقات هم به تعجب فرو می رفتیم که خدایا ما که کودک بودیم حداقل اگر از کسی نمی ترسیدیم از پدر و مادرمان حساب می بردیم ولی این جانور اصلا نمی دانست ترس و حساب بردن چیست ، و گمان می کرد هر کس که دعوایش می کند قصد بازی کردن با او را دارد ! جالب است حتی تهدید به بردین هم جواب نمی داد ! {بریدن دیگه بابا نمی دونین واقعا چیه پسر بچه هارو می برن ؟}

همش در آروزی این بودم که در هنگام پخش فوتبال این کودک {کودک که نه بگو زلزله} خفه خان بگیرد چون آن زمان نمی توانم خویشتن داری کنم و بدن شک با ضربه ای به دیوار اعلامیه اش خواهم کرد !

بالاخره حاج میثاق به خواب کودکانه اش فرو رفت و اهل منزل، آپارتمان، اهالی محل، ساکنین رشت و … به آرامشی فرورفتند ! همگی اماده شده بودیم که بعد از مدت ها فوتبالی در کنار همدگیر تماشا کنیم و به قولی یاد ایام قدیم را زنده کنیم !

فکر می کنم کم و بیش همگی شما از اتفاقات بازی با خبر باشید، راستش در گردهمایی ما هم خبری نبود جز اینکه پدر و بقیه را جو کارشناسی فوتبال گرفته بود و به نوعی داشتند نقد فوتبالی می کردند که خدارا شکر گرسنه اشان شد و تصمیم گرفتند که سحر را ساعت 1 شب نوش جان کنند، در حین پهن کردن سفره بودند که جوات نکونام گل را به ثمر رساند و من چنان نهیبی سر دادم که شوهر دختر خاله ام مات و مبهوت، به من خیره شده بود !

البته نهیب من همسایه ها زا هم اساسی مورد نوزاش قرار داده بود ، گویا در آپارتمانشان هیچ کس اهل فوتبال نبود و گویاتر این بود که عرق ملی هم در آن بیقوله خشک شده بود !

در کل فکر می کنم خداوند به اهالی آن سامان رحم کرد که ایران بازی را نبرد چون مجبور می شدم که جشن و پایکوبی و دست افشانی هم راه بیندازم !

——————————————————

لنگ نویس:

1- فکر کنم خدا علی دایی را دوست دارد !

با سپاس کاوه گیــــلانی

عادل خان اینجا ایران است!

جمله بالا خلاصه تمام حرف های علی دایی در برنامه نود بود، دیشب بعد از یک روز سخت کاری منتظر دعواهای شیرین علی دایی و فردوسی پور بودم که دست بر قضا جالب تر از همیشه بود. انتظار داشتم که علی دایی از همون اول بگه ببخشید، ببخشید…

ولی علی دایی در اوایل خوب خودش رو کنترل کرد تا زمانی که یاد حرف فردوسی پور افتاد که گفته بود قطبی فلانه و بهمانه…

همش منتظر این بودم که فردوسی پور بگه آقای دایی لابی که گفته بودی…

و عادل هم به موقع چسبوند و گفت. علی دایی هم طبق معمول کم نیاورد و لابی قدرتمند خودش رو خدای خودش معرفی کرد! کفاشیان هم به فدراسیونش نازید و سر کار گذاشتن مردم رو جزء ویژگی های فدراسیونش به حساب آورد. فردوسی پور گفت: دوشغله بودن چی میشه؟ طبق معمول از اونجایی که آقای کفاشیان هم از مردان دولت عدالت محوریه! جوابی داد: بی ربط به موضوع مطرح شده!

هر چند که اینجانب زیاد فوتبالی نیستم ولی خب، ورزشکار هستم و همین کافیه که به علی دایی احترام بذارم، درسته که علی دایی مغروره ولی به نظر من غرورش کاملا به جاست و حق داره!

این مسئله رو همه می دونیم و احتیاج هم نیست اگه دوست دارین کلاس درس رو آروم کنین شاگرد شلوغ کلاس رو مبصرش کنین.

به هر حال باید نشست (دوست داشتین سرپا بمونین) دید که عاقبت این کشتی شکسته چی میشه!

امید وارم که عادل توجیه بشه و بفهمه که اینجا ایرانه از نوع جمهوریش تازه جمهوریش هم اسلامیه!

————————————————————–

پانویس:

1- از رییس دانشگاه گیلان تو شبکه آموزش پرسیدن دانشکده فنی شما چه طرح هایی رو ارائه کرده، جواب داد دانشکده فنی ما از قشنگ ترین دانشکده های دانشگاه گیلانه!

2- ورزش کنید

3- این بالاترین هم عجب دنیایی داره!

با سپاس کاوه گیــــــــلانی