سوتی می دهیم {بخش اول}

رشته گیاهپزشکی جزء یکی از رشته های دهان پر کن علوم کشاورزی است و دانشجویان این رشته به سایر رشته ها نظیر زراعت و باغبانی و علوم دامی فخر می فروشند و فقط به خاطر آن کلمه پزشکی که در اسم رشته وجود دارد! میزان فخر فروشی در بانوان بیشتر دیده می شود چون عموما بانوان هستند که اهل کلاس گذاشتن و پز دادن به یکدیگرند و به حال آقایان زیاد فرق نمی کند چون معمولا باید در رشته ای مشغول به کار شوند که کاملا متفاوت با رشته تحصیلیشان است.

حدود دوسال پیش در سایت یک از دانشکده های کشاورزی این مرز و بوم نشسته بودم و با یکی از دوستان مشغول صحبت بودیم که نمی دانم چه شد بحث به پز این طور مسائل رسید و من هم ناگهان از دهنم در رفت که این دانشجویان گیاهپزشکی که انگار از دماغ فیل افتاده اند و چند فروند واژه اختصاصی و خودساخته را هم نثارشان کردم، من مشغول گفتن و تجزیه و تحلیل رشته های موجود و برخورد دانشجویانش بودم که دیدم دوست عزیز ابرو می ندازه بالا بالا … یک لحظه سرم را برگرداندم دیدم شش عدد دانشجوی دختر از نوع دماغ عملکرده از نوع خوکی به من چنان خیره شده اند که اگر دست آنها بود از پوست کله ام کیف و کفش درست می کردند و برای تشکر روز دفاع به استادشان هدیه می دادند! من هم دیدم که اوضاع کمی رو ابری شدن می نهد شدت انتقادات را کم کردم ولی ناگهان قطع نکردم که آن  جوجه کوچولوها  فکرکنند که ترسیده ام و …

——————————————————————————-

لنگ نویس:

1- این نوشته فقط جنبه بازگو کردن خاطرات  و دور هم خندیدن را داشت، هر گونه برداشت سوء و نژاد پرستانه به من یکی مربوط نیست !

2- تا دلتون بخواد سوتی دادم در حد تیم ملی ، به مرور می نویسم 🙂

3- جهت کن فیکون کردن فید خود این مطلب را بخوانید!

4- این مطلب هم توصیه می شود برای وبلاگ نویسان عزیز ، هر چند که من خودم با دو یا سه بندش بیشتر موافق نیستم ولی در کل دانستن بهتر از ندانستن است !

5- چند روز است که کتابی در مورد جواهر لعل نهرو می خوانم و البته کتاب هر از چند گاهی هم به گاندی اشاره دارد، خواندن این مطلب هم برای آشنایی با روح بزرگ گاندی پیشنهاد می شود !

6- تبریکات ویژه و دیجیتالی برای این خانم بابت خبری که اینجا داده اند. {از گفتن نام شخص معذوریم، برای کشته شدن فضولی کلیک کنید}

7- اگر فکر می کنید که اراده آهنین دارید بعد از دیدن این تصاویر مطمئنن نظرتان در مورد اراده آهنین داشتن عوض می شود!

8- پیام های بازرگانی هم نداریم !

9-واقعا همه ما نژاد پرست هستیم ؟

با سپاس کاوه گیــــــــلانی

زرد و پژمرده ایم…

راستش نمی دونم باید حرفی بزنم یا نه ! خیلی از ما ها مسخره کردن همدیگه {قومیت ها} شده راهی برای تفریح یا وقتی به بن بست میرسیم توی بحث ها میگیم فلانی ترک خره یا اون یکی رشتیه بی بخاره و … واقعا این طوره ؟

نمی دونم از کجا باب شده این حرف ها ولی ای کاش من و توی وبلاگ نویس که سعی می کنیم ثابت کنیم توی مغز خالیمون یه لامپ روشنه از این الفاظ استفاده نکنیم !

خودم قبلا خیلی به ترک ها و لر ها موقع گفتن جوک توهین می کردم ولی از وقتی که وارد جامعه شدم فهمیدم که نه …

ترک ها ساده اند… لر ها ساده تر…اصفهانی ها حساب رسند…در مورد گیلک ها هم حرفی نمی زنم…چون خودمم یک گیلکم…نمی دونم چرا نمی خوایم این حرف های پوسیده و مسموم رو از ادبیان روزانه خارج کنیم…

بذارین براتون یه خاطره تعریف کنم یادمه دوران نوجوانی شاگرد های زرنگ فزرندان شهید و جانباز رو به یه اردوی یک هفته ای برده بودن ، تو اردوگاه آبادانی ها، کرجی ها و گیلک ها بودن ، کرجی ها خودشون رو بالاتر می دونستن و آبادنی ها و گیلک ها رو مسخره می کردن تا اینکه یه شب سر میز غذا دعوا میشه و حدود هفتصد نفر میفتن به جون هم… کرجی ها تا شکم داشتن چوب می خوردند. یه پیرمردی بود که خودشم جانباز بود رفت روی میز و فریاد زد و حین فریاد زدن گریه ش گرفت… همه فهمیدن و آروم شدن… پیرمرد گریه می کرد و می گفت به خدا من خجالت می کشم، آخه پدر های شما در کنار هم برای ایران جنگیدن ولی شما دارین باهم برای چی می جنگین ؟ چرا اینقدر بین خودتون فرق قائل میشین ؟ چرا همدگیر رو مسخره می کنین ؟

خلاصه همون لحظه همه چیز حل شد همه واقعا شرمنده شده بودیم وقتی گریه های اون پیرمرد رو می دیدیم…

راستش بزرگترین مشکل ما اینه که همیشه می خوایم ادا در بیاریم و حرف مفت بزنیم و هیچ تلاشی نمی کنیم که حداقل کمکی به خودمون بکنیم.

روی حرفم با خیلی از شماهاست ! خیلی از شماها که وقتی آمریکایی ها یه فیلم می سازن تمام دنیا رو خراب می کنین که آره دارن فرهنگ ما رو به مسخره می گیرن و فلان طوره ولی همین خود تو خیلی راهت بد ترین جک ها رو برای هموطن خودت می سازی ! یا همین کسی که به خاطر تغییر نام یه خلیج خودت رو پاره می کنی ولی اصلا مهم نیست که به هموطنت توهین کنن !هویت ها رو فراموش مکنی … به راحتی…

خیلی از وبلاگنویس های مطرح فقط منتظرن که اتفاقی مثل انتشار 300 یا تغییر نامی صورت بگیره بعد حس وطن پرستیشون گل کنه !بیشتر وبلاگ نویس های ما یا دفاع کورکورانه می کنند یا حمله کورکورانه ! نمی دونم تا کی باید تحمل کرد…

یادمون باشه که کی هستیم و چرا هستیم…

همه ما زرد هستیم …

بعضی ها فقط ادعای بزرگتری دارن ولی در عمل هیچ ! و بعضی ها هم ادعایی ندارند ولی هیچ خط قرمزی برای گفته هایشان قائل نیستند !

———————————————————–

لنگ نویس:

1- دلمان را به پاییز نسپریم..

2- توبه ها را بکنید… میخانه ها را وا کنید ای باده خواران…پیمانه را احیا کنید…

با سپاس کاوه گیــــــلانی