چند روزی است که کار و فشارات کاری خیلی زیاد شده ، کمتر خوانده ام و هیچ ننوشته ام ! شما به بزرگواری خود ببخشید، اگر هم نبخشیدید برایم حسابی دفتری باز کنید بزنید به حساب تا در زمان روئیدن گل نی به شما بدهکاریم را بپردازم. اگر احوالات این بنده حقیر و سراپا تقصیر را جویا باشید باید بگویم که خوبم به لطف شما دوستان عزیز ، سرما خوردگی سختی هم داشتم که به پایان رسید. این چند روز زندگیم آبستن اتفاقات زیادی بود و دست بر قضا اتفاقات عظیم تری نیز در راه است. به قول شاعر: نمی دانم چه می خواهم بگویم ، زبانم در دهان باز بسته است ! ای کاش می توانستم راحت و آسوده بنویسم که چه می گذرد ولی افسوس که این جانوران چهارگوش امانم را بریده اند.
شاید روزهایی که انتظارش را می کشیدم دارند نزدیک و نزدیک تر می شوند …
————————————————————
لنگ نویس:
1- همین جوری گفتم پیام بازرگانی که یعنی می تونین این پست رو ندیده هم بگیرین!
2- جریان قطع درختان کهنسال رو تو گیلان شنیدین ؟! حیف که رو مد نیستم وگرنه یک مطلب طوفانی و انقلابی و چپ گرایانه می نوشتم، شاید اگر فرصت پیدا شد نوشتم 🙂
3- جانواران چهار گوش لقب اعطا شده من به سرور های سازمان است! نشد عکسشان را آپلود کنم. باور کنید که دهنم آسفالت شده!
4- منظور از مد در بند دوم همان حس و حال و نداشتن اعصاب برای تازاندند انگشتان بر روی کیبورد است!
5- راستش چند تشکر ویژه هم به چند نفر بدهکارم که صبر کنید تا به موقع ادایش کنم!
6- این هم آلبوم جدید کیـــــوسک !
با سپاس کاوه گیـــــلانی
Filed under: روزانه | Tagged: کیوسک، پیام بازرگانی، خودنوشت، روز نوشت | 18 Comments »