شاید بار ها برای همه شما اتفاق افتاده باشد که چیزی را که خیلی دوست دارید در خواب ببینید ، به عنوان مثال یکی از دوستانم که عاشق زنده یاد فرهاد است و دستی هم در موسیقی دارد ، شبی خواب دید که با زنده یاد فرهاد مشغول همنوازی و خواندن است و یا خود من یک بار خواب دیدم که در مکزیک، در کنسرت نوازنده محبوبم کارلوس سانتانا حضور دارم و …
روز گذشته خوابی دیدم که برایم خیلی شیرین بود ، شاید خنده دار باشد ولی به هر حال خواب دیدم که ارنستو چه گوارا در روبه رویم ایستاده و مشغول صحبت است. تعداد زیادی جوان هم در اطرافش بودند که البته من هم در میان جمعیت بودم . نکته جالب دیگر این خواب هم این بود که وی به زبان فارسی حرف می زند ! داشت عده ای را معرفی می کرد و به نوعی هم از آن ها تشکر می کرد، ناگهان مرا هم صدا کرد و به سمت خود فراخواند که در همین لحظه من بیدار شدم …
می دانم که این روزها زیاد به او فکر می کنم و می خواهم کاری درباره او ارائه کنم … حس قشنگی بود ای کاش در بیدای می شد تجربه اش کرد !
———————————————–
لنگ نویس هم نداریم !
با سپاس کاوه گیـــــلانی
Filed under: روزانه، علاقه مندی | Tagged: چه گوارا، خواب | 8 Comments »