لابدان ؟

در اساطیر بونان دختری بود که بافندگی آن بسیار جالب و شگفت انگیز بود و او را خدای بافندگی (رب النوع) آفینا می نامیدند.آفینا ساکن آتن بود ، بافنده دیگری از کشور لیدن به نام آراکنا هم بود ، بافندگی آراکینا کمتر از آفینا نبود . آراکینا آفینا را به مسابقه دعوت می کند و در این مسابقه آراکینا شکست می خورد و به سبب این گستاخی آفینا او را از تار نخی آویزان می کند . این داستان ما را به یاد تنها موجودی که از تار نخی آویزان می شود و خانه ای به ظاهر سست ، ظریف ، حساس و چسبناک که از تارش می تند ، می سازد و می اندازد .عنکـــــــبوت ،این حشره 35000 گونه دارد که همه آن ها به نظر شکل ظاهری بسیار گوناگونند . نام علمی و انگلیسی این حشره از آراکنا گرفته شده ، و Arachna از راسته Aranei  نامیده می شود.عنکبوت واژه ای عربی است و به فارسی تارتن ، تارتنک (تارتن کوچک) ، کارتنک گفته می شود . در گیلکی، به تارعنکبوت ، لاب گفته می شود . و به حشره لاب تن (لاب کننده) لابدان می گویند .

و چرا نام لابدان را برگزیدم:

در دوران تحصیل در مقطع راهنمایی در نزدیکی مدرسه یک انتشاراتی وجود داشت به نام لابدان که برایم انتخاب این نام خیلی جالب بود و راستش به نوعی به کسی که این نام را انتخاب کرده بود افتخار می کردم. در اوایل نوشتنم در لابدان فقط برای درد دل می نوشتم ولی کم کم وقتی از دلمشغولی های آن زمان به نوعی فارغ شدم هر چه که دم دستم بود می نوشتم ، و البته بیشتر روز نوشت بود و به نوعی حرف دل می زدم. در روزی از روز های خدا مشغول مطالعه کتابی در مورد گیلان بودم،تصمیم گرفتم که از مهر ماه سال 87 بیشتر نوشته هایم را مختص گیلان کنم و به فرهنگ و سنت و … در کل لابدان را وقف گیلان کنم. هر چند که در این میان هم به خاکی خواهم زد و روزنوشت هایم را ادامه خواهم داد ولی می خواهم وقتی خواننده ای وارد لابدان می شود وقتش را با خاطراتم که برای خودم فقط ارزشمند است نگذراند.

خوب یا بد را به بزرگواری خودتان ببخشید ، امیدوارم که در طول زمان بتوانم سعی در حفظ فرهنگ در حال فراموشی گیلان داشته باشم.

22 پاسخ

  1. سلام
    از شیمی وبلاگ خیلی مرا خوش بمو.انشاالله همیشه موفق ببید.
    فقط مراقب ببو لابدان میان گیر نوکونی برار.
    تی قوربان کیانوش

  2. اسم جالبي داريد و فلسفه اي جالب تر ! ما همه يك لنگه پا آويزانيم ! واقعا !
    موفق باشيد

  3. والله خیلی از این اساطیر های یونان با من دوست هستند!!!
    اما تا به حال اسم آفینا را به عنوان رب النوع نشنیده بودم.
    عنوان کردن این موضوع به خاطر این نبوده که شما اشتباه می کنید، نه، بخاطر این بوده که چرا ایشون با من دست دوستی نداده و من او را نمی شناسم!!؟
    موفق تر باشی

  4. اسم جالبیه!
    منم تا حالا درمورد آفینا چیزی نشنیده بودم!

  5. با حال بود.من تا حالا نشنیده بودم این داستانو.

  6. حق
    سلام دوست خوبم
    از این که به وب‌نامه من سر زدید سپاسگزارم.
    گاهی مهمان که نه، کنار من باشید.
    هدف و ایدئولوژیم را در نوشته هایم توضیح دادم.

    منتظرم
    ن.شقایق
    به روی چشم 😉

  7. سلام.سلیقه ی خیلی خوبی در انتخاب اسم دارید.

  8. هممم…
    ها ؟

  9. سلام
    اولین بار است که مطالب شما را می خوانم . خوشم آمد..

  10. سلام
    اولین بار است که مطالب شما را میخوانم .خوشم آمد .راستش غلغلکم دادید که باشما تماس بگیرم هرچند زیاد در امور اینتر نت آشنا نیستم با این حال میخواستم افکار خودم را درمورد مطالب نوشته شده با شما در میان بگذارم .مطالب دوستان همای و دشمنان همای را خواندم و خود همای را چند روز پیش از طریق سی دی شناختم وبا دیدن سی دی همای چند سئوال در ذهنم مطرح شد که 1- با محدویت بیش ازحد بعد از انقلاب برای موسقی در این مملکت (بقول آقایان مطربی)خصوصا موسقی کلاسیک و سکوت موسقیدانان کلاسیک مان در عرضه هنر مردمی و تنها گاها پر داختن به موسقی مرثیه ( هر چند ما در این حد هم دوستشان داریم) جوانی پیدا می شود که موسقی ایرانی هر چند درحد ابتدایی را زنده کند؟؟
    2-شهامتی پیدا می شود که رخت عزا را از این پیکر نحیف و بیجان موسقی ایرانی برکند و بزرگانمان را از مجلس غزا به مجلس عروسی بیاورد( مانده خاکستر گرمی جایی) .به اینکه این جوان چقدر گفته های خود را باور دارد و چقدر باورش کنند و تا کی کاری ندارم.
    سلام
    متشکرم دوست عزیز

  11. 3- جوانی پیدا شد که در عرصه هنر ایرانی ایرانی سخن بگویید .هر چند چقدر خودش ایرانی بودن خود را باور کند . ویا باورش کنند . کاری ندارم. و خود نیز مثل آقایان نباشد که با صد کلمه عربی می خواهندپارسی را پاس بدارند..
    4- سئوالم از کسانی که می گویند ادبیات عرب به ادبیات و هنر ایرانی کمک نموده که ارتقا ء یابد چرا این کمک را با سوزاندن کتابها و کتابخانه هایمان شروع کردنند . به خاطر همین است که ما بعضی از کلمات عربی مان را معانی فارسیش رانداریم . آقایان نگویند که ایرانی ها در مورد این کلمات با زبان اشاره حرف میزدند.
    5- چرا خیلی ها برای ادعای خود از بزرگانی مثل سعدی و حافظ شجرایان و و و
    مایه میگذارند مگر آنان شکم نداشتند و ندارند که برای سیرکردن آن گاهی غیر از آنچه باور دارند بگویند ویا جان ندارند که گاهی برای حفظ آن اراجیف نگویند…

  12. یه سال فروشندگی همین انتشاراتی رو که مدیرش مهندس مزر… هتن رو داشتم، البته تو زمانی که بیکار بودم……..
    الان دیگه تو رشت شعبه ندارن.فقط تو صومعه سرا دارن…..اون جایی که من توش کار میکردم.البته بگم ایشون که صاحب این انتشارتی هستن یه شرکت مهندسی به نا ((چفتن)) دارن..اصولاً به گیلان علاقه مند هستن…………….
    متشکرم از توضیحاتت 🙂

  13. salam hamshari
    mesleh labdan nistam ke bechasbam , amma jaleb minevisid
    سلام همشهری 🙂
    شما لطف دارید ، متشکرم

  14. ميثم جان من هم آستانه اي (لفوتي) هستم
    دوست داشتم بيشتر با تو آشنا بشم
    ——–
    اگر با اين منطقه آشنا باشي بايد » آسد ذكريا » را بشناسي
    موفق باشيد
    علی جان من مادرم به دنیا آمده لفوت است و ولی در نوجوانی به رشت آمده ، من یک رگم آستانه ای یا لفوتی است 🙂 ، آسد زکریا ، کشل ، نازک سرا ، بالا لفوت ، پائین لفوت ، سه راه کرپی … باز هم بگم ؟ 🙂 + من هم دوست دارم بیشتر با هم آشنا بشیم همولایتی 🙂

  15. بسيار خوب چه جالب
    البته شايد صحبت كردن با اين روش خيلي منطقي نباشه…

    اگر محل مخابرات لفوت بالا را بداني (كه الان متروكه هست ) دقيقاً همانجايي هستم ( فعلاً ساكن تهرانم )

    به هرحال فكر كنم خيلي به آن منطقه علاقه داريد(مثل من)
    بيشتر لينكها در اين صفحه متاسفانه به ديوار جعلي (فيلتر) برخورد مي كنه

    موفق باشيد…
    به به ، خیلی خوشبختم علی جان

  16. من امروز اینجا را یافتم . یک همشهری ام که متولد رشت و بزرگ شده تهران وساکن آلمانم. از مادرم کلماتی مثل لابدان, شالکی, چمچه,مرغانه وگمج و گمجدانه را بیاد دارم . عاشق زبان ولهجه رشتی ام و آنقدر از شمال وشمالیها گفته ام که بچه هایم خود را باداشتن پدر تهرانی رشتی میدانند و اگر کسی آنها را تهرانی بخواند بر آشفته میشوند. میدانم نباید ناسیولیستی فکر کرد ولی چکنم این افتخار کردن را از مادر به ارث برده ام و به بچه ها هم منتقل کرده ام.
    اینجا در غربت خواندن یک خط از شما همطنانم مرا لبریز میکند. پیروز باشید.
    نوری
    نوری عزیز ، از آشنایی با تئ بسیار خوشحال شدم، امیدوارم که همیشه شاد و موفق باشی در کنار خانواده محترم

  17. جالبه همه لفوتي ها اينجا جمع شدن من هم فاميليم لفوتي هستش هم اهل لفوت هستم و هم غيرت خاصي به لفوت و لفوتي ها دارم
    موفق باشيد و پيروزوسلامت
    http://www.faryad60.blogfa.com
    faryad_ml@yahoo.com
    يا حق بدرود
    سلام دوست عزیز ، من مادرم زاده روستای لفوت است و می توان گفت که من هم اهل لفوت هستم 🙂

  18. سالووووووووووووم
    چه وکنیم دیه ، ما کمپلت خراب داریم .
    به قول شما گیلانی ها ، مرا خوش بمو . (;
    خوب تو که منو تو این چند وقته ، یخده شناختی .
    مث بچه ادم نتانم بحرفم ، اصلآ دستور زبانم کمپلت ، خراب داره .
    ما که از رفاقتمون دیری نپاید ، اما شاید اغازی باشد ، برای یک شروع .
    خوشحالم ، از هم صحبتی باهات .
    در ضمن به خاطر خراب داشتنمون از ما نرنج .
    سالیانی گذشت و تا شوخ طبعی با زندگیم عجیم شده .
    من می خندم تا برق خنده رو کنج لبهای دوستانم ببینم .
    اگر عمری باقی بود …
    ورا عرض ادب حضورآ خدمتتون عارض خواهیم شد .
    خودتو اماده کن که وخوام ویام وکشمت . (-;
    مخلصیم دادا 🙂 ، خدا رحم کنه 🙂

  19. اگه ایروز واگاردی لفوت شوون وقت بلته ور ایته بدره اوو تی پشت سر فوکونم اما اگه دیراکونی د نوتونی بلته و پرچینا بدینی.
    🙂

  20. محمد جعفری خودتی!
    از ممد میرزایی چه خبر؟
    یاد لفوت بخیر شاید چند نفر دیگر هم به جمع ما اضافه شدند

  21. من نونا هستم دختر عموی محمد.خوشحالم که می بینم انقدر فعالی

  22. سلام
    منم لفوتی هستم.صدام خیلی خوبه ولی هیچکس پشتیبانی نمیکنه
    کمکم کنید

بیان دیدگاه